اعتراضات ایران و تیم ملی فوتبال: «خرد سیاسی یا پروپاگاندای سیاسی؟»
شهاب میرزایی؛ بی بی سی
دیدار ملی پوشان فوتبال با ابراهیم رئیسی
شاید در تاریخ جام جهانی فوتبال حضور این بار تیم ملی فوتبال ایران یک استثنا باشد. در همه کشورها مردم، تیمهای فوتبال خود را نماینده یک ملت میدانند و خواهان پیروزی آن هستند اما اکنون بسیاری از ایرانیهای داخل و خارج از کشور نه تنها علاقه ای به پیروزی تیم ملی ایران ندارند نه حتی میخواهند بازیهای تیم ملی را تماشا کنند.
تیم ملی فوتبال ایران برای ششمین بار، پنجمین بار پس از انقلاب و سومین حضور پیاپی خود را در جام جهانی تجربه میکند. اما بر تیم ملی چه گذشته که از حضور حماسی ملبورن که پیامدش حضور میلیونها ایرانی در خیابانها بود و بسیاری آن را اولین شادی همگانی ملی ایران پس از پیروزی انقلاب میدانستند حالا خیلی از ایرانیها نه تنها علاقهای به تیم ملی ندارند که مخالف حضورش در جام جهانی یا بایکوت بازیهایش هم هستند. حتی در شهرهایی از ایران، بنرهای حضور ایران در جام جهانی هم به آتش کشیده شده است.
به نظر میرسد اعتراضات سراسری در ایران پس از مرگ مهسا امینی که تاکنون نزدیک به چهارصد کشته از جمله چند ده کودک و نوجوان داشته، ایران را به نقطه کانونی رسانده که دیگر هیچ چیز، مانند روزهای قبل از مرگ مهسا نیست.
در این میان ورزشکاران و بخصوص فوتبالیستها هم مانند هنرمندان و سلبریتیها زیر نظر دقیق مردم قرار دارند و رفتار آن ها رصد میشود. مردمی که از سرکوب خشن حکومت و نشنیدن صدای اعتراضی آنها به ستوه آمدهاند، کوچکترین کنش و واکنش نخبههای جامعه را زیر نظر دارند و قضاوت میکنند. اینکه با مردم هستند یا با حکومت و در این ایام پر جوش و خروش دیگر بی طرفی و وسط بازی برایشان فاقد معنا است.
جامعه ورزشی ایران تاکنون واکنشهای زیادی در برابر کشتار معترضان توسط حکومت داشته است. از بیحجاب شدن چندین ورزشکار زن در مسابقات جهانی و داخلی و همراهی نکردن با سرود جمهوری اسلامی توسط بسکتبالیستها و هندبالیستها و تیم والیبال ساحلی و والیبال نشسته تا حرکت با دست سعید پیرامون که پس از گل پیروزی به برزیل در جام فوتبال ساحلی به شکل نمادین موهای خود را برید تا هاشم شیرعلی، که دوبار برای تیمش گل زد و هر بار، به جای خوشحالی تصویر معروف شکنجه خدانور لجهای را بازسازی کرد.
فرصتی که از دست رفت یا هنوز هست؟
علی دایی و علی کریمی همدردی خود با مردم را در اعتراضات نشان داده اند
واکنشهای بازیکنان فوتبال تیم ملی ایران به اعتراضات سراسری ایران فراز و نشیب زیادی داشته است. در آخرین اظهار نظری که روز جمعه بازیکنان تیم ملی ایران داشتند بار دیگر تایید کردند که فقط بر روی فوتبال تمرکز دارند.
کریم انصاریفرد به سوالی درباره اعتراضات ایران پاسخ نداد و گفت: «ما یک تیم واقعی هستیم و به همین خاطر از یکدیگر دفاع میکنیم. روز گذشته نیز این سئوال طرح شد. با اینکه شما هر روز همان سئوال را میپرسید مشکلی نداریم و احترام میگذاریم. همانطور که من وظیفه دارم بازی کنم، وظیفه شما هم سئوال کردن است. ولی همه باید کارمان را در حرفه خودمان درست انجام بدهیم. من از علیرضا جهانبخش دفاع میکنم به خاطر اینکه سئوالی که از او پرسیده شد همین بود. ولی جوابی که ما میدهیم چیزی نیست که بعدا شما آن را نوشته و یا تحلیل میکنید».
علیرضا جهانبخش، بازیکن تیم ملی فوتبال ایران، روز پنجشنبه گفته بود این تیم میخواهد بر مسابقات خود تمرکز کند و به مسائل سیاسی مرتبط با اعتراضات سراسری کاری ندارد.
آقای جهانبخش در پاسخ به سوالی درباره احتمال خودداری از خواندن سرود ملی جمهوری اسلامی گفته بود: «شادی کردن یا خواندن سرود ملی تصمیمی شخصی است و سعی میکنیم آن را بزرگ نکنیم».
کریم انصاریفرد درباره حضور زنان ایرانی در استادیومهای فوتبال هم گفت: «این باعث افتخار من، تیم، مردم و کشورم است. جام جهانی برای همه دنیاست که از این تورنمنت لذت ببرند و هیچ تفاوتی بین آقایان و بانوان نیست. ما برای تمام زنان و مردان کشور بازی میکنیم. وقتی میگویم مردم کشورم هیچ استثایی وجود ندارد و هم شامل آقایان میشود و هم شامل بانوان».
کارلوس کیروش، سرمربی تیم ملی فوتبال ایران در نشست خبری تیم ملی در ابتدا گفته بود که بازیکنان آزادند تا در همبستگی با اعتراضات سراسری مردم کشورشان «برای حقوق زنان»، در جریان بازیهای جام جهانی قطر به جمهوری اسلامی اعتراض کنند، اما باید این کار را در «چارچوب قوانین مسابقات» انجام دهند. اما پس از آن در پاسخ به این سوال که «سرمربیگری تیم کشوری که حقوق زنان در آن رعایت نمیشود چه منفعتی برای شما دارد؟» واکنش تندی نشان داد و به خبرنگار گفت: « چه مبلغی برای این سوال میدهی تا پاسخت را بدهم؟»
اما یکی از اولین منتقدان به برخورد حکومت سردار آزمون بود که پس از مرگ مهسا، برای هم دردی پستی اینستاگرامی منتشر کرد اما بعدا واکنش به جان باختن مهسا امینی را که موجب «اذیت شدن دوستان» شده و«آرامش» تیم ملی را بههم زده «عجولانه» خواند و گفت: «شرمندهام». گرچه او بعدا چندین پست اینستاگرامی در ارتباط با اعتراضات و در حمایت از زنان منتشر کرد که گمانه زنیهایی درباره حدف اواز تیم ملی را به همراه داشت.
این همزمان بود با خوشحالی بازیکنان تیم ملی پس از گل مهدی طارمی به اروگوئه و برگزاری جشن تولد برای علیرضا بیرانوند در اردوی تدارکاتی تیم ملی در اتریش که با خشم عمومی مخالفان روبرو شد. در حالیکه با خوشحالی نکردن کریم انصاری فرد و مهدی طارمی پس از گل زدن به تیمهای اروپایی به نظر میرسید آنها نیز همچون بازیکنان لیگ داخلی که پس از گل و پیروزی همراهی خود را با مردم نشان میدهند، اما اردوی تدارکاتی تیم ملی و عکسهای خندان بازیکنان و ملاقات با ابراهیم رئیسی، این تیم را وارد بحران بیشتری کرد و بر خشم مخالفان حضور در قطر افزود.
یحیی گلمحمدی مربی و بازیکن سابق تیم ملی که پیش از این هم بارها با معترضان ابراز همدردی کرده بود دیدار با رئیسی را «بهترین فرصت برای رساندن صدای مردم داغدیده و مظلوم ایران دانست که از دست رفت». او خطاب به بازیکنان تیم ملی نوشت: «توی درس معرفت نمیشه بیشتر از صفر به شما داد».
مجید نامجومطلق، بازیکن پیشین تیم ملی در واکنش به این دیدار، در اینستاگرم نوشت: «این تیم ملی ما نیست.»
پرویز پرستویی، بازیگر سینمای ایران هم در صفحه اینستاگرامش نوشت: «قبل از شروع مسابقات به مردم کشورتان هم باختید.» آقای پرستویی با انتشار تصویری اعضای تیم ملی فوتبال ایران نوشت: «چرا برعکس دفعات قبل، از مردم خداحافظی نکردید؟ توقع دارید مردم در بازگشت به استقبالتان بیایند؟ شما که به محضر رئیسجمهور رفته بودید، بهترین فرصت بود که از ایشان بخواهید که توصیه کنند حداقل کودکان و نوجوانان را نکشند».
ملاقات با ابراهیم رئیسی پیش از حضوردر جام جهانی در حالی رخ داد که علی کریمی و علی دایی و جواد نکونام دعوت فیفا را برای حضور در جام جهانی نپذیرفتند. علی دایی درباره عدم حضورش نوشت: «در این روزها که حال دل اکثر ما خوب نیست می خواهم که کنار شما در میهنم باشم و همدردی خود را با تمام خانواده هایی که عزیزان خود را در این روز ها از دست داده اند اعلام کنم». علی کریمی هم با اشاره به مخفی کردن نامه دعوتش توسط فدراسیون فوتبال ایران گفت: «در حال حاضر برای من مسائل خیلی مهم تر از فوتبال وجود دارد و میخواهم در کنارهموطنانم و صدای آنها باشم». جواد نکونام پیش از این هم دعوت کی روش برای دستیاری تیم ملی در جام جهانی را رد کرده بود.
«افتخار یا پشیمانی؟»
پرویز قلیچخانی یکی از پرافتخارترین بازیکنان فوتبال ایران است
اعتراض به حضور تیم ملی ایران در جام جهانی و همراهی نکردن بازیکنان در چند روز پیش از بازی ایران در حالی اوج میگیرد که پیش از این حاتم قادری، استاد پیشین علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس در ار تباط با طرح حذف تیم ملی از جام جهانی قطر این حرکت را «اشتباه استراتژیک مهم» مخالفان خوانده و گفته بود: «خرد سیاسی چنین چیزی را نمیطلبد». او در توضیح بیشتر افزود که بر اساس خرد سیاسی، بین «ضربه زدن به حاکمیت» و «حفظ ائتلاف مردم» گزینه دوم مهمتر است و اگر تلاش میشد «تیم ملی اعتراضی» به مسابقات اعزام شود، به مراتب سومندتر بود.
ایرج مصداقی، کنشگر سیاسی هم با بیان این نکته که این تیم ملی ایران است نه تیم ملی جمهوری اسلامی، میگوید: «ما نباید بازیکنان تیم ملی را با این حرکات افراطی به سوی حکومت هل بدهیم. بین آنها موافقان و مخالفان حکومت وجود دارد. این حرکات افراطی در نهایت به نفع حکومت تمام می شود.» آقای مصداقی در نهایت میگوید خرمندانه تر آن بود که بهجای تلاش برای حذف ایران: «تمام توان خودمان را میگذاشتیم که تیمهایی که با ایران بازی دارند با مردم ایران و اعتراضات همدردی کنند».
ناصر، معلمی که از تهران با بی بی سی گفت و گو کرده با اشاره به اینکه «این همه هجمه به تیم ملی دور از انصاف است» میگوید: «به هر حال تعدادی از بازیکنان تیم ملی طرف مردم هستند ولی شرایط ابراز آن را ندارند. و حساب بازیکنانی مانند ترابی و بیرانوند هم که معلوم است که طرف حکومتاند. نباید همه را با یک چوب برانیم».
مهدی شبانی، مستندساز با بیان اینکه از اول مخالف تحریم یا بیرون انداختن تیم ملی از جام جهانی بوده است میگوید: «به نظرم ممکن است از دل تیم ملی واکنشی بیرون بزند که خودش باعث موج جدیدی بشود. این جنبش تاکنون سورپرایز زیاد داشته، چرا اینبار نداشته باشد؟ شلوغیهای پس از بازیها که قطعی است. اینها همه ابزار اعتراضی است که نباید خودمان از خودمان دریغ کنیم».
اما ایده حضور ایران در جام جهانی مخالفان زیادی هم دارد. اسکندر، راننده تاکسی از آلمان می گوید: «این عکسهایی که ملی پوشها گرفتن و ویدئهایی که درست کردن یک جوری دهن کجی به وضعیت مردم در ایران بود. فیلم گرفتن از خواندن سرود سلام فرمانده و گذاشتن در اینستاگرام و عکسهای خندان دو و سه نفره در قطر. تعدادی از اینها که بیرون از ایران بازی میکنند میتوانستند خیلی بیشتر و بهتر از اعتراضات مردم در جامعه جهانی دفاع کنند».
محمدرضا، دانشجو هم از تهران میگوید: «گند زدن دیگه. آدم حوصله نگاه کردن بازیهاشونم نداره. اونم برای منی که فوتبالیست دوآتیشم. بخصوص پس از دیدار با رئیسی و کرنش هایی که بعضی ها کردند». او به ویدئویی هم اشاره میکند که این روزها دست به دست می شود و در آن تیم ملی ایران قبل از حضور در جام جهانی به ملاقات با محمدرضا پهلوی رفته است. در حالیکه همه بازیکنان با کرنش، دستان شاه ایران را میبوسند، ناصرحجازی، دروازه بان تیم ملی بدون کرنشی به شاه فقط دست میدهد. او همچنین به رفتار سیاسی پرویز قلیچخانی، بازیکن سابق تیم ملی اشاره میکند که در با همه افتخاراتی که داشت در آخر اعتقاداتش را بر فوتبال ترجیح داد.
پرویز قلیچ خانی بازیکن و کاپیتان با سابقه تیم ملی ایران در سه دوره جام ملتهای آسیا که ایران قهرمان شد و المپیک بود که پس از دستگیریاش به علت گرایشات مارکسیستی توسط ساواک و اعتراف اجباری در تلویزیون به او اجازه حضور مجدد در فوتبال داده شد. اما در نهایت با اینکه هنوز دوران بازیگریاش تمام نشده بود ایران را ترک کرد و راهی آمریکا شد.
پروانه حسینی، پژوهشگر انسان شناسی و کارشناس ورزش، همراستا با نظر مخالفان حضور ایران در جام جهانی میگوید: «تیم ملی که حتمن باید بایکوت شود. انتظارم این بود که خود بازیکنان در این جام حضور پیدا نکنند. تاریخ مسابقات جهانی پراست از حرکات ورزشی اعتراضی. مسابقات جهانی پلتفرمهایی هستند دوسویه. از یک سو در آنها ظلمهای حکومت عادی سازی میشود و ازسویی دیگر بازیکنان میتوانند با نرفتن یا حرکات ورزشی چشمگیر و شدید در مقابل ستم حکومتی بایستند».
یکی از نمونه های سیاسی در جهان فوتبال که مخالف حکومت خود بود، سوکراتس برزیلی است. علاقه او به فوتبال و سیاست در کنار هم، باعث شکلگیری جنبش “دموکراسی کورینتیانس” در اواسط دهه ۱۹۸۰ میلادی شد. در آن زمان دیکتاتوری نظامی برزیل رو به پایان بود و باشگاه کورینتیانس سائوپائولو تنها باشگاه ورزشی جهان بود که به عنوان نمادی از مخالفت با حکومت نظامی برزیل، به شیوهای دموکراتیک اداره میشد.
او برخلاف بقیه فوتبالیستها که پله و گارینشا قهرمامانشان بودند، چهگوارا و جان لنون را قهرمان خود میدانست. سوکراتس در سال ۲۰۱۰ در گفتوگویی به بیبیسی گفت:«این مردم هستند که به من، به عنوان یک فوتبالیست محبوب، قدرت می دهند… اگر آنها قدرت بیان چیزی را نداشته باشند، من به جای آنها حرف میزنم. اگر من طرف مردم نبودم، هیچ کس حاضر نبود به حرفهای من گوش کند».
پروانه حسینی در ادامه میگوید این تیم ملی «دو راه بیشتر ندارد اگر میخواهد در برابر تاریخ روسیاه نباشد».«یا اینکه به بازیها نرود که ظلم به مردم در ایران عادی سازی نشود یا اگر حضور دارد یک حرکت چشمگیر اعتراضی کند نه فقط سرود نخواندن. حرکت آشکاری که توجه جهان را به ایران و سرکوبها جلب کند».
او در ادامه میگوید: «اگرالان بخواهیم بازی ایران با آمریکا را خوانشی مجدد کنیم میدانیم که برای ایرانیها رسیدن به جام جهانی خیلی مهم است و مبارزه با آمریکا رفتاری است که چه از سوی حکومت و چه از سوی جامعه یک پروپاگاندا است. انگار جمهوری اسلامی ارتش برای مبارزه با آمریکا فرستاده است و گل زدن به این تیم تجلی همان مرگ بر آمریکا است و ما هم به عنوان جامعهای که احساس فرودستی به آمریکا میکند با این پیروزی دلمان خنک میشود. در جام جهانیهای قبلی جامعه تحت تاثیر پروپاگاندای سیاسی حکومتی بوده وآن زمان چنین حساسیت و آگاهی در بین مردم وجود نداشته است».
سابقه این عادی سازی رفتار حکومتی را شاید بتوان به جامهای جهانی که در آمریکای جنوبی برگزار میشد یا وقتی تیم های این قاره قهرمان میشدند تعمیم داد. بسیاری از کارشناسان ورزشی عقیده داشتند که دیکتاتوریهای نظامی برزیل و آرژانتین برای سرپوش گذاشتن بر سرکوب مخالفان، میزبان بازیها میشدند یا سعی میکردند با بردن جام، اذهان عمومی مردم را از فقر و فساد و دیکتاتوری منحرف کنند».
برخی از بازیکنان تیم ملی آرژانتین بعدها از حضور در جام جهانی ۷۸ که در زمان دیکتاتوری ژنرالهای ارتشی و همراه با سرکوب و کشتار مردم بود اظهار پشیمانی کردند و قهرمانی در آن را هم افتخارآفرین ندانستند.
لئوپولدو لوکه، مهاجم آرژانتین در آن مسابقات، سالها بعد گفت: «با آنچه که اکنون میدانم، نمیتوانم بگویم که به پیروزی خود افتخار میکنم.» ریکاردو ویلا نیز میگوید: «شکی نیست که از ما سوءاستفاده سیاسی شد».
سوکراتس: اگر مردم قدرت بیان چیزی را نداشته باشند، من به جای آنها حرف میزنم