جانباختگان اعتراضهای ایران؛ رضا شهپرنیا: «تا خونی ریخته نشود، انقلابی شکل نمیگیرد»
- نویسنده, فرین عاصمی
- شغل, بیبیسی
رضا شهپرنیا
«تا خونی ریخته نشود، انقلابی شکل نمیگیرد.» رضا شهپرنیا، جوان ۲۳ ساله کرمانشاهی با این جمله پا در خیابان گذاشت تا اعتراضش را به حکومت «جمهوری اسلامی» بیان کند. او این جمله را در پاسخ به پدرش گفت که از او خواسته بود تا در اعتراضها شرکت نکند.
او در ۲۹ شهریورماه سال ۱۴۰۱ در شهر کرمانشاه کشته شد و سه روز بعد در جریان مراسمی که با حضور نیروهای امنیتی همراه بود، به خاک سپرده شد.
پدر او، مرتضی شهپرنیا در مراسم خاکسپاری فرزندش با صدایی گریان و لرزان گفت، وقتی از رضا خواسته تا در اعتراضها شرکت نکند او پاسخ داد: «بابا این چه حرفیه میزنی. مهسا هم یک دانه بود.»
به گفته یک فرد نزدیک به خانواده رضا شهپرنیا، او در روز ۲۹ شهریور تا حدود ساعت هشت شب با خانوادهاش در تماس بوده و گوشیاش روشن بوده، اما «بعد از ساعت هشت هرچی خانواده بهش زنگ زدند دیگر جواب نداد.»
این منبع نزدیک به خانواده میگوید: «در شهر صدای تیراندازی میآمد و خانواده بسیار نگران شدند. مادر رضا آرام و قرار نداشت. فقط به زبان کردی میگفت خدایا بچهام را نگهدار. بعد از ساعت ۱۱ خانواده به دنبال رضا رفتند. خیابانها شلوغ و بههم ریخته بود. لباس شخصیها اجازه نمیدادند ماشینها توقف کنند. سر چهارراه نوبهار یک ماشین وسط خیابان داشت خون جمع میکرد. خانواده این را دیدند و در آن لحظه نمیدانستند که این خون رضاست.»
خانواده رضا شهپرنیا تا چند روز، از کشته شدن او بیخبر بودند و همه جا را بدنبالش گشتند. آنها در نهایت بعد از سه روز از کشتهشدن رضا مطلع شدند و پیکرش را تحویل گرفتند.
منبع مطلع از جزییات رویدادهای آنها روزها میگوید که به دلیل فشارهای امنیتی، آنها «مجبور شدند سریع او را به خاک بسپارند.»
«مراسم با حضور نیروهای امنیتی برگزار شد، ولی جمعیت زیادی آمدند. ماموران امنیتی تمام اعلامیههای فوت رضا را پاره کردند. اجازه برگزاری مراسم و عزاداری درست و حسابی به خانواده ندادند. در چهلمش هم فقط ۲۰ دقیقه اجازه عزاداری بر سر مزارش دادند.»
اما معترضان خانواده رضا شهپرنیا را تنها نگذاشتند و مراسم او را تبدیل به یک اعتراض بزرگ ضد حکومتی کردند. در ویدئوهایی که از این مراسم منتشر شد، صدای شعارهای معترضان شنیده میشود که فریاد میزنند: «هر یه نفر کشته شه هزار نفر پشتشه.»
نیروهای امنیتی این تظاهرات که همزمان با چهلم رضا شهپرنیا شکل گرفته بود را تحمل نکردند. در همان روزها تصاویری از این مراسم منتشر شد که نشان میداد نیروهای نظامی و انتظامی کرمانشاه برای سرکوب معترضان در این مراسم به سوی معترضان شلیک میکنند.
گواهی فوت رضا شهپرنیا
در گواهی فوت رضا شهپرنیا دلیل مرگ، «آسیب احشا داخل قفسه سینه، شکم، ریه، قلب و کبد … با اصابت جسم پرتابهای مدور یا ساچمه…» توصیف شده است.
ابتهاج عزیزی، مادر رضا شهپرنیا، در ویدئویی که در شبکههای اجتماعی منتشر کرد، گفت که پسرش «با دست خالی» در خیابان بوده و با گلوله ماموران کشته شده است.
او در این ویدئو، خطاب به ماموران میگوید: «گناه بچه من چه بوده که با دست خالی ۸۰ ساچمه در بدنش خالی کردید؟ بچه من دست خالی بود. مگر چه گناهی کرده بود؟ من خواستار خون بچهم هستم و تا وقتی خونش رو نگیرم از پا نمیشینم. من مادر چه گناهی کردم که داغدارم کردید؟ پسر من تحمل یه ساعت دوری رو نداشت.»
به گفته نزدیکان خانواده شهپرنیا، رابطه رضا و خانوادهاش خیلی صمیمانه بود و کشته شدن او خانوادهاش را با غم زیادی مواجه کرد:
«رضا عزیزِ دل همه خانواده بود. نورِ چشمشان بود. یک خواهر دوقلو داشت که خیلی از کشته شدنش غصه میخورد. خانوادهش میگویند که آن شب آنها هم همراه رضا مردند. رضا زیر بار حرف زور نمیرفت. اصلا نمیتوانست در برابر ظلم بیتفاوت باشد. »
رضا شهپرنیا مثل خیلی از جوانانی که در اعتراضهای سراسری کشته شدند ورزش میکرد و موسیقی دوست داشت:
«رضا بعد از سربازی، در فروشگاه هدف واقع در میدان رفعتیه کار میکرد. علاقه زیادی به تاریخ داشت. کتابهای خیلی زیادی در زمینه تاریخ میخواند. کشتیگیر بود وبدنسازی کار میکرد. این اواخر خیلی ورزیده شده بود. خواهرش میگفت بدنش را برای گلوله این از خدا بیخبرها ساخته بود. موسیقی دوست داشت. بیشتر شاهین نجفی و آهنگ کردی گوش میداد.»
نزدیکان رضا شهپرنیا میگویند دادخواه او هستند و تا زندهاند از خونش نمیگذرند.