حمایت فعالان سیاسی داخل کشور از بیانیه موسوی
تعدادی از فعالان سیاسی و مدنی و فرهنگی داخل و خارج از کشور از بیانیه اخیر میرحسین موسوی و «برنامه سه مرحلهای برای گذار دموکراتیک» از جمهوری اسلامی حمایت کردند.
امضا کنندگان این بیانیه که تعداد زیادی از آنها در داخل ایرانند و در زیر فشارهای امنیتی حکومت قرار دارند، با تاکید بر ضرورت مشارکت همه گروهها بر «گذار مسالمتآمیز و خشونت پرهیز» تاکید کردند.
بیانیه آنها چند روز پس از آن منتشر میشود که میرحسین موسوی، در پیامی از حبس خانگی خواهان تدوین یک قانون اساسی جدید برای «نجات ایران» شد.
این فعالان سیاسی و مدنی با اشاره به چهاردهه کارنامه جمهوری اسلامی که همراه با «خشونت و تبعیض وغارت و بیتدبیری» بوده است، گفتهاند: «آنچه نهایتاً اکنون و همچنان لاینحل باقی ماندهاست، فساد، بیعدالتی، سرکوب آزادیهای سیاسی و مدنی و ناکارآمدیِ ناشی از ساختار ولایتمداری است.»
امضا کنندگان این نامه که اسامی چون هاشم آقاجری، زهرا و رضا آقاخانی، علیرضا رجایی، ژیلا بنیبعقوب، احسان بداغی و علی باباچاهی دیده میشود، میگویند: «با بیداری اجتماعی پدید آمدهی کنونی و یأس جامعه از اصلاح در چارچوب ساختار موجود، چاره ای نیست که سرنوشت ملت به دست خود او رقم خورد.»
نظام الدین قهاری، فاطمه گوارایی، نوشین احمدی خراسانی، زهره امانی، علیرضا بهشتیشیرازی، امیر بهمنی، عباس بیدار، علیاکبر بیدقی، آدینه بیگی، مطهره پارسی، مسعود پدرام، عباس پشمی، عبدالله مومنی و عباس پهلوانی از دیگر امضا کنندگان این نامه هستند.
این کنشگران خواهان: «برگزاری همه پرسی آزاد و سالم درباره ضرورت تغییر یا تدوین قانون اساسی جدید، در صورت پاسخ مثبت مردم تشکیل مجلسی مرکب از نمایندگان واقعی ملت از طریق انتخاباتی آزاد و منصفانه و برگزاری همه پرسی در مورد متن مصوب آن مجلس به منظور استقرار نظامی مبتنی بر حاکمیت قانون» شدهاند.
پیش از این هم هفت نفر از زندانیان سیاسی در ایران با امضای بیانیهای از پیشنهاد میرحسین موسوی برای برگزاری همهپرسی و تدوین قانون اساسی جدید برای «گذار مسالمت آمیز» ایران به یک ساختار سیاسی کاملا دموکراتیک حمایت کرده بودند.
آن ها گفته بودند: «ملت ایران از انقلاب مشروطه در یکصد و پانزده سال پیش تا انقلاب ۵۷ در چهل و پنج سال پیش، تلاش کردند تا به اتکای حق تعیین سرنوشت، استبداد را مهار و حکمرانان را به حاکمیت قانون عادلانه وادار کنند.»
مصطفی تاجزاده، فائزه هاشمی، سعید مدنی، امیرسالار داوودی، مهدی محمودیان، مصطفی نیلی و حسین رزاق این نامه را امضا کرده بودند.
همچنین ابوالفضل قدیانی، فعال سیاسی ضمن درخواست از اصلاح طلبان برای حمایت از بیانیه موسوی نوشته بود: «نظام جمهوری اسلامی، غیرپاسخگو و مسئولیتناپذیر روزگار را بر ما تاریک میسازد و راه را بر بهروزی مردم رنج دیده میبندد».
آقای قدیانی در بخش دیگری از یادداشت خود نوشته بود: «این نظام به ریاست علی خامنهای، خودکامه قدرتپرست ایران باید فرو بپاشد در غیر این صورت کشور نابود خواهد شد؛ البته بخش مهمی از کشور توسط این نظام و ولی فقیهش از بین رفته و مابقی آن هم نابود خواهد شد.»
در تحولی مرتبط، محمد خاتمی، رئیس جمهور اسبق ایران و رهبر اصلی اصلاحطلبان، به شکست اصلاحات اعتراف کرده، اما همزمان گفته بهبود شرایط «منوط به تغییر و اصلاح قانون اساسی (که حتماً در جای خود لازم است) نیست بلکه با بازگشت به روح (و حتی نصّ ) همین قانون اساسی اینهمه اصلاحات میسر است.»
بهاره هدایت، فعال سیاسی، اصلاحات را پایان یافته اعلام کرده و گفت: «درآینده راهی جز انقلاب برای ایران و رفتن جمهوری اسلامی قابل تصور نیست.»
زندانیان چه چشماندازی برای دگرگونی متصورند؟ «ایستادگی به صورت جمعی»
در هفتههای گذشته و همزمان با اعتراضات پس از مرگ مهسا (ژینا) امینی، فعالان سیاسی و مدنی و دانشجویی در زندانها با نشر نامه و بیانیههایی با اشاره به ناکارایی اصلاحات در حکومت، بازگشت مجدد اعتراضات را پیشبینی و خواست اکثریت مردم ایران را، گذار از جمهوری اسلام اعلام کردهاند.
بهاره هدایت، فعال سیاسی، اصلاحات را پایان یافته اعلام کرده و گفت: «درآینده راهی جز انقلاب برای ایران و رفتن جمهوری اسلامی قابل تصور نیست.»
نرگس محمدی، کنشگر حقوق بشر هم در نامهای سرگشاده به پارلمان اروپا نوشت: «آنچه این روزها جهان شاهد است، اعلام گذار مردم ایران از جمهوریاسلامی است» و نسرین ستوده، فعال مدنی هم در مصاحبه با مجله تایم گفت: «آنچه مردم میخواهند تغییر رژیم است و بازگشتی هم به گذشته دیگر در کار نیست.»
لیلا حسین زاده، فعال دانشجویی در نامهاش با اشاره به «قدرت مردم معترض» نوشت: «از قدرتی واقعی میگویم که در محلهها و شهرها سازمان مییابد، جادهها را به روی سرکوبگران میبندد، با سرکوبگران مقابله میکنند، خلاقانه میجنگد و دستان خالیاش بارها و بارها بر اسلحه و باتوم و زره پیروز میشود.»
سعید مدنی، جامعهشناس در مقالهای که چند روز پیش منتشر شد، پیشبینی کرد «حتی اگر اعتراضات خیابانی در مقطع کنونی مدتی کمرنگ شود و فروکش کند، چرخه اعتراض در ایران ادامه دارد و موجهای اعتراضی بعدی رادیکالتر و گستردهتر خواهند بود.»
فرهاد میثمی، فعال مدنی هم با تاکید بر ضرورت «ایستادگی به صورت جمعی» توسط نهادهای صنفی نوشت: «این مسیر نه از طریق پایان اجتناب من از غذا بلکه از طریق آغاز کنشهای ایستادگی به صورت جمعی توسط اعضای آن نهاد محترم (و نیز سایر تشکلها اعم از کارگری، دانشجویی، وکلا، خبرنگاران و بازنشستگان و…) با ایستادن پای خواستههای برحق و همچنان معلق ماندهی همگان بر “زندگی”، قرین به مقصود خواهد شد.»