درگیری طالبان با پاکستان؛ راولپندی را به تغییر سیاست در افغانستان وا میدارد؟
- نویسنده, جمشید یما امیری
- شغل, روزنامهنگار
ژنرال عاصم منیر، فرمانده ارتش پاکستان (سمت چپ) هفته گذشته از کویته مرکز ایالت بلوچستان دیدار کرد. ارتش پاکستان طالبان را به «حملات بيدلیل» مرزی متهم کرده است
مجموعه «ناظران میگویند» بیانگر نظر نویسندگان آن است. بیبیسی فارسی میکوشد در این مجموعه، با انعکاس دیدگاهها و افکار طیفهای گوناگون، چشمانداز متنوع و متوازنی از موضوعات مختلف ارائه دهد. انتشار این آرا و نقطهنظرها، به معنای تایید بیبیسی نیست.
وقتی طالبان برای دومینبار در۱۵ آگست ۲۰۲۱ به قدرت رسیدند، بسیاری بدین باور بودند که پاکستان به «عمق استراتژیک» در افغانستان دست یافته است. طالبان از بدو پیدایش، بهعنوان نیروی نیابتی پاکستان مطرح بوده است. اما یک سال و شش ماه پس از برگشت به کابل، روابط دو طرف به تیرهگی گراییده و مقامات پاکستان، طالبان را به «خودسری» و «ناآرامسازی» خط مرزی متهم میکنند. مرزبانان پاکستانی و طالبان در جریان یک ماه ۳ بار در «چمن» درگیر شده و در نتیجۀ حملات توپخانهای تلفاتی به نیروهای دو طرف و غیرنظامیان وارد شده است.
تشدید حملات مرزی و بینتیجه بودن مذاکرات مسوولان مرزی سبب شد که حنا ربانی کهر، وزیر دولت در امور روابط خارجی پاکستان به کابل برود و با مقامات طالبان نگرانیهای کشورش دربارۀ ادامۀ حملات توپخانهای و افزایش حملات تحریک طالبان پاکستان را مطرح کند. یک روز پس از آنکه او در نشست رسانهای در اسلامآباد سفرش به کابل را پردستآورد ارزیابی کرد، نیروهای مرزی دو کشور باردیگر در چمن درگیر شدند که در نتیجۀ آن دستکم یک تن جان باخته و ۱۶ تن دیگر زخم برداشتند.
برخلاف آنچه خانم ربانی ادعا میکند، سفر وی به کابل ناکام بود. هیچ یک از چهرههای اثرگذار رژیم طالبان از جمله عبدالغنی برادر، معاون رئیس وزرا، محمد یعقوب مجاهد وزیر دفاع و سراجالدین حقانی، وزیر داخلۀ طالبان، حاضر به دیدار و گفتگو با او نشدند. از سرگیری حملات مرزی نیز حاکی از ناکامی مذاکرات خانم کهر در کابل است.
دو طرف یکدیگر را مسبب از سرگیری درگیریهای مرزی میدانند. مقامات پاکستان میگویند که طالبان در پی عبور قاچاقبران از مرز هستند و هنگامی که مرزبانان پاکستانی مانع میشوند، آتشباری میکنند؛ اما طالبان مدعی هستند که نیروهای مرزی پاکستان در امتداد خط مرزی موسوم به «دیورند» حصارکشی میکنند.
واقعیت این است که روابط طالبان با پاکستان پس از برکناری عمرانخان از نخستوزیری پاکستان دچار تنش و بدگمانی شده است. عمرانخان در پیروزی طالبان نقش داشت. او و شاه محمود قریشی وزیر خارجهاش از هیچ فرصتی برای لابی به طالبان و اقناع جامعۀ جهانی برای به رسمیتشناسی این گروه دریغ نکردند. اما با تغییر حکومت در پاکستان روابط گرم دو طرف با سوءظن و تنش دیپلماتیک همراه بوده است. برکناری عمرانخان برای طالبان یک کابوس بود. آنها یک حامی تمامعیار را در سطح منطقه از دست دادند. حکومت جدید پاکستان با واقعگرایی با طالبان برخورد کرده است.
بلاول بوتو زرداری، روز پنجشنبه در کنفرانس مطبوعاتی در سازمان ملل پرونده قطوری در مورد آنچه «دخالت هند در فعالیتهای تروریستی در پاکستان میخواند»، او گفت: پاکستان تروریسم واردشده از بیرون مرزها، از جمله تحریک طالبان پاکستان، ارتش آزادی بخش بلوچستان و گروههای شبهنظامی را تحمل نمیکند.
در دهۀ ۹۰ میلادی پاکستان در سطح جهانی از طالبان نمایندگی میکرد. پاکستان مذاکرات میان رژیم طالبان را با جامعه بینالمللی تسهیل میکرد. بخش کلان کمکهای بشری از مجرای پاکستان وارد افغانستان میشد. اما اکنون طالبان بهگونۀ مستقیم وارد تعامل و گفتوگو با جامعه بینالمللی میشود و کمکهای هنگفت جهانی بهطور مستقیم به دست طالبان میرسد. بهجای پاکستان، قطر نقش تسهیلکننده در روابط گروه حاکم در کابل و جامعۀ جهانی را برعهده گرفته است. طالبان به لطف حمایت مالی آمریکا و سازمان ملل متحد، ارزش «افغانی» واحد پول افغانستان را در برابر ارز خارجی حفظ کردهاند.
رژیم طالبان در یک سال و چند ماه از هیچ کوششی برای تأمین روابط دیپلماتیک با دهلی جدید دریغ نکرده است. مذاکرات دو طرف منجر به بازگشایی سفارت دهلی در کابل شد که با توجه بهسابقۀ اختلاف میان دهلی جدید و طالبان، یک رویداد بسیار مهم محسوب میشود. پس از پیروزی طالبان، هند از کشورهایی بود که سفارت خویش را در کابل بست و هرگونه روابط با افغانستان را قطع کرد. اما برخلاف انتظار پاکستان و سایر بازیگران جهانی، طالبان در راستای تأمین روابط با هند در مسیر حکومت حامدکرزی و اشرفغنی رؤسای جمهور پیشین افغانستان گام گذاشتند. وزیر دفاع طالبان گفت که آنها حاضر هستند نیروهایشان را برای آموزشهای نظامی و مسلکی به دهلی جدید بفرستند؛ موضوعیکه «خط سرخ» اسلامآباد در روابط با کابل بوده است.
در تازهترین مورد، روزنامۀ اکسپرس تربیونِ چاپ پاکستان، از برخورد دوگانۀ طالبان دربارۀ تأمین امنیت سفارت خانهها و نهادهای دیپلماتیک به تندی انتقاد کرد و گفت که پس از حملۀ مسلحانه به مقر سفارت پاکستان، اسلامآباد برای ۴۰ تن از مأموران امنیتی درخواست ویزا کرده است، اما طالبان صرف برای ده تن ویزا صادر کرده است. درحالیکه در تأمین امنیت سفارت هند در کابل طور دیگری برخورد شده است.
عمدهترین دلیل اختلاف پاکستان با طالبان بهفعالیت و آزادی عمل تحریک طالبان پاکستان (تیتیپی) در قلمرو افغانستان بر میگردد. به دنبال پیروزی طالبان در افغانستان، اسلامآباد انتظار داشت که طالبان بلاقید و شرط تیتیپی را وادار به گفتوگو و صلح یکجانبه با ارتش پاکستان سازد. در همین راستا، کابل سه دور میزبان مذاکرات نمایندگان ارتش و قبایل با تحریک طالبان پاکستان بود. اما این مذاکرات ناکام شد و تحریک طالبان حملات بر نیروهای دولتی پاکستان را از سر گرفت.
طالبان نه تنها جلو فعالیت تیتیپی را نگرفت، بل رهبری این گروه را در کابل پناه داد و نیروهایش را در امتداد خط دیورند حمایت تسلیحاتی و نظامی کرد. در دورۀ حاکمیت طالبان، حملات تیتیپی در خاک پاکستان بیشتر از ۵۰ درصد افزایش یافته و در نتیجۀ این حملات، دست کم ۱۰۰ تن از نیروهای امنیتی پاکستان جان باختهاند. این وضعیت برای اسلامآباد غیرقابل تحمل است. تیتیپی تهدید براندازانه نیست؛ اما به یک خطر جدی برای امنیت ملی پاکستان تبدیل شده است. طالبان افغانستان بیشتر از روابط با اسلامآباد بهروابط با تیتیپی اهمیت میدهند.
تیتیپی متحد تاریخی طالبان است و در جنگ دو دهه شانه بهشانه با هم علیه نیروهای خارجی و دولت مورد حمایتشان در کابل جنگیده اند.
طالبان افغانستان و پاکستان پیوند ایدئولوژیک دارند و وفاداری و تعهد آنان به ایدیولوژی ثابت شده است، حتا در بحث روابط با القاعده. طالبان در دهۀ ۹۰ «امارت اسلامی» را فدای سر اسامه بنلادن کرد. چنانچه با پناهدادن به ایمن الظواهری جانشین بنلادن، بحث به رسمیتشناسی خویش را از آجندای جامعه بینالمللی خارج ساخت.
بیاعتنایی طالبان به روابط با پاکستان، حملات پیهم مرزی، حمایت از تیتیپی و گرایش طالبان برای عادیسازی روابط با دهلی جدید، بحث تغییر سیاست «عمق استراتژیک» در افغانستان را به گفتمان غالب در رسانهها و نهادهای تحقیقاتی پاکستان تبدیل کرده است.
بسیاری از چهرههای درشت رسانهای، سیاست عمق استراتژیک اسلامآباد در کابل را ناکام خوانده و بر بازنگری آن تأکید دارند. برداشت پاکستان از عمق استراتژیک در افغانستان، بهوجود آمدن یک «دولت اسلامگرا»، «طرفدار اسلامآباد» و «مخالف دهلی جدید» بوده است. این تعریف به دوران جنگ سرد بر میگردد و به نظر میرسد رفته رفته دربارۀ تغییر آن اجماع نظر شکل میگیرد.