سالگرد توافق دوحه؛ «ژنرال میلر به طالبان گفت ما از کشتن شما خسته شدهایم»
در مذاکرات «پرتنش» و چندین ماهه بین نمایندگان طالبان و آمریکا وقتی شیرمحمدعباس استانکزی صحبت میکرد، همزمان لبهای اعضای دیگر هیأت طالبان حرکت میکرد و «تکان میخورد».
اکمل داوی، نویسنده و خبرنگار افغان-آمریکایی که مسئولیت ترجمه صحبتهای دو طرف را برعهده داشت، از اعضای طالبان درباره دلیل این موضوع پرسید. به او گفتند:«وقتی نماینده ما صحبت میکند، ما دعا میکنیم تا خداوند با نماینده ما باشد و ما را کمک کند تا به اهداف خود برسیم.»
هیأت طالبان ماراتن مذاکرات ۱۸ ماههای را با نمایندگان آمریکا در سال ۱۳۹۷ خورشیدی شروع کرد و در دستکم ۱۱ دور گفتوگو در نهایت توانستند خواستههای خود را به طرف آمریکایی بقبولانند. از جمله اینکه نیروهای خارجی از افغانستان خارج شوند. این مذاکرات در تاریخ ۱۰حوت/ اسفند سال ۱۳۹۸ به نتیجه رسید و «توافقنامه صلح» بین دو کشور امضا شد.
ماهها قبل از آن اما، اکمل داوی وقتی تصمیم گرفت ترجمه همزمان گفتوگوهای دو دشمن دیرینه را برعهده بگیرد، به این فکر بود که «کار دشواری در پیش خواهد داشت».
در یکطرف میز نمایندگان یک ابرقدرت مینشستند و روبهروی آنها نمایندگان گروهی که ۲۰ سال پیهم در جنگ بوده و مذاکرهکنندگان آن «ظرفیت لازم برای پیشبرد یک کار بزرگ دیپلماتیک را ندارند.»
نمایندگان دو طرف در تاریخ ۲۰ میزان/ مهر سال ۱۳۹۷ در یک هتل مجلل در شهر دوحه قطر روبهروی هم قرار گرفتند.
روزهای نخست مذاکرات برخلاف توقع اکمل داوی بود. چرا که «طالبان با آمادگی در مذاکرات شرکت میکردند و مو به مو بر سر موضوعات جلسه پافشاری و استدلال میکردند.»
اکمل داوی
آمریکاییها؛ دو دسته و نامنسجم
برعکس اما، به نظر میرسید که طرف آمریکایی «ضعفهایی داش».
هیئت آمریکایی متشکل از نمایندگان نظامی و غیرنظامی این کشور بود. به همین دلیل یکدست نبودند. مثلا افراد نظامی هیئت به این باور بودند که خروج نیروها نباید بدون قید و شرط باشد، اما دستگاه دیپلماسی آنها، بیشتر متوجه آن بودند که رئیس جمهوری ترامپ چه میخواهد.
«در عین زمان هیئت آمریکایی احساس میکرد پیهم از واشنگتن ماموریتشان تضعیف میشود. مثلا زمانی که جانب آمریکایی میخواست به طالبان بقبولاند که خروج نیروهای آمریکایی در حدود دو سال تکمیل خواهد شد، ترامپ توییت میکرد که ما میخواهیم در ظرف یک ماه از افغانستان بیرون شویم. فردایش طالبان میآمدند و میگفتند که به شما باور بکنیم یا به رئیس جمهورتان؟!»
در بین نمایندگان طالبان، میداندار اصلی شیرمحمدعباس استانکزی بود. کارمند وزارت خارجه طالبان در دوره حاکمیت قبلیشان در سالهای نیمه دوم دهه ۷۰ خورشیدی. «در ۹۰ درصد مذاکرات شیرمحمدعباس استانکزی صحبت میکرد. ولی افراد دیگری مثل آقای حنفی و امیرخان متقی هم بارها کوشش میکردند که منافع و دیدگاههای طالبان را بیان بکنند. متباقی اعضای طالبان که بودند، بیشتر خاموش میبودند. صحبت نمیکردند.»
قطر که بارها میزبان طرفهای مختلف و متخاصم چند کشور بوده است، کوشش کرد که «به شکل بسیار خوبی میانجیگری کند. اما متاسفانه خلاءهایی در کارکرد قطریها وجود داشت. مثلا منظم نبودند. وقتی که اعلام میشد، فردا ساعت هشت صبح باید مذاکرات را شروع کنیم، تا ساعت ۹ متاسفانه خود قطریها حاضر نمیشدند. دو طرف علاقمند بودند که مذاکرات را با شدت و پشتکار لازم به پیش ببرند، طالبان هم به وقت میرسیدند. یک چیزی که همیشه معمول بود این بود که وقت نماز که میشد، حتی اگر در اوج مذاکرات میبودیم و به توافقی نزدیک بودیم طالبان میگفتند که وقت نماز است و باید برویم.»
در مذاکرات قطر، دو طرفی با یکدیگر روبهرو شده بودند که نیروهایشان حملات مرگباری را علیه یکدیگر انجام داده بودند.
“ما به حدی کافی شما را کشتیم”
وقتی هیئت آمریکایی روبهروی هیئت طالبان نشست، تا آنزمان بیش از ۲۳۰۰ سرباز آمریکایی توسط نیروهای طرف مقابل کشته شده بودند. از جانب روبهرو هم هزاران طالب کشته شده بودند.
با چنین پیشینهای، «در بسیاری موارد هر دو طرف احساساتی میشدند. اما در مجموع فضا محترمانه بود و اهانتی صورت نمیگرفت. یکبار که گفتوگوها حساس شده بود، ژنرال آستین میلر، به طالبان گفت که اگر ما به توافقی دست نیابیم، به عنوان یک نظامی من فرمان فرمانده اعلای خود را در افغانستان تطبیق خواهم کرد که به معنای ادامه جنگ است.»
به گفته اکمل داوی ژنرال میلر به صورت بسیار واضح به طالبان گفت:«ما آمریکاییها از کشتن شما خسته شدهایم. ما به حد کافی شما را کشتیم و نمیخواهیم دیگر درگیر این جنگ بیپایان شویم.»
واکنش طالبان هم تهدیدآمیز بوده است. طالبان به ژنرال میلر گفتند: «بسیار خوب، وقتی که به صلح نمیرسیم، بیست سال دیگرهم جنگ میکنیم.»
دیپلماسی شخصی زلمی خلیلزاد
در بین اعضای هیئت آمریکایی، رئیس این هیئت زلمی خلیلزاد ویژگی منحصر به فرد خود را داشت. او آمریکایی افغانالاصل بود و زبان و فرهنگ هموطنان گذشتهاش و دشمنان آنزمانش را به خوبی میشناخت.
«زلمی خلیلزاد توانست که یک نوع دیپلماسی شخصی را با بعضی از اعضای هیئت طالبان برقرار کند، بویژه با ملا برادر و شیرمحمدعباس استانکزی. بارها با آنها به صورت خودمانی صحبت میکرد. با هم قصه میکردند. صحبتهایشان بسیار خوب بود. تا حدی هم سفیر مالی (مالی فی، از اعضای هیئت آمریکایی) کوشش میکرد که چنین گفتوگوهایی داشته باشد، اما به خاطر اینکه زن بود و با نزاکتهای فرهنگ افغانستان بسیار آشنایی نداشت، نمیتوانست مثل خلیلزاد رفتار کند. بین خلیلزاد و استانکزی تا حدی یخ شکسته بود. حس می کردند با هم نزدیکتر هستند.»
مالی فی، امیرخان متقی را با احترام، “مولوی صاحب امیرخان متقی «خطاب میکرد. اما یک بار آقای متقی گفت مالی. فورا واکنش نشان داد و گفت:”باید نام مکمل من را بگویید. یا مالی فی بگویید یا سفیر مالی بگویید. چون من هم با نام کامل شما را خطاب میکنم.»
چای نخورده جنگ نمیشود
در محل مذاکرات، قطریها کوشش میکردند که رخ تمول خود را نشان بدهند. غذاهای خوب همیشه آماده بود. شیرینی، قهوه، چای. ساعتها پیهم چایخوری بود. طالبان چای سبز میخوردند و آمریکاییها بیشتر قهوه مینوشیدند.
اکمل داوی به نقل از قطریها نقل قول میکند که آنها سردترین اتاق را برای مذاکرات انتخاب کرده بودند.
به گفته او: «یک موضوع جالب توجه دیگر در جریان مذاکرات، هوای سرد اتاق مذاکره بود. من نمیدانستم که چرا سرد است. همیشه احساس سردی میکردم. یک بار از جانب قطری پرسیدم که کنترل تنظیم دمای هوای اتاق کجاست، دمای هوای اتاق خیلی پایین است. درجه دستگاه تهویه هوا را بالا ببرم. گفتند که عمدا ما اتاق را سرد نگه داشتیم چرا که اینجا احساسات به حدی بالا میرود که حرارت وجود مذاکرهکنندگان خیلی بالا میرود. بدون اینکه به دستگاه تهویه هوا نیاز باشد. به همین خاطر سردترین اتاق در هتل انتخاب کردیم»