مارینا آبراموویچ در لندن و زلزله عبور از لای بدنهای برهنه برای ورود به نمایشگاه
منبع تصویر، DAVID PARRY/ROYAL ACADEMY OF ARTS
بازدیدکنندگان برای ورود به نمایشگاه باید از میان بدن برهنه یک زن و مرد عبور کنند
- نویسنده, محمد عبدی
- شغل, منتقد هنری
مارینا آبراموویچ هیچ وقت از تن برهنهاش واهمه نداشت، شرم و خجالتی هم در کار نبود. از همان دهه ۷۰ که نامش سر زبانها افتاد، هنرش را با بدنش گره زد و سعی داشت معنا و مفهوم تازهای برای رابطه بدن انسان با طبیعت و محیط اطرافاش جست و جو کند. در نتیجه برهنه بودن بدنش شد جزئی از کارش.
با شریک زندگیاش کاملاً برهنه در دروازه کوچکی ایستاد تا مردم از میانشان رد شوند. هم مفهوم رابطه را شکافت (و مزاحمت مردم در بین یک زوج) و هم دست رد زد به سینه اخلاقیات جاری.
همین روند را تا آنجا ادامه داد که در نمایشگاهی ۷۲ شیء (از جمله چاقو و تبر و اسلحه) را رو در روی مخاطبان قرار داد تا با مسئولیت خودش، هر آنچه که دلشان می خواهد با بدن او انجام دهند.
مارینا آبراموویچ، هنرمند صرب، طی بیش از پنج دهه کار مداوم به یکی از شناخته شدهترین چهرههای هنری جهان بدل شده و حالا آکادمی سلطنتی هنر لندن، پس از ۲۵۵ سال از آغازش کارش، بالاخره آثار یک هنرمند زن را در تالار اصلیاش به نمایش گذاشته است.
این ۲۵۵ سال غیبت زنان، حالا با حضور آبراموویچ معنا و مفهوم گزندهتری دارد؛ هنرمندی که با هنر بدن و پرفورمانسهای جنجالی خود به همه چیزهای تثبیت شده لگد زده بود، حالا آخرین دروازههای سنت و اخلاق را درمینوردد تا اصول و قواعد از پیش تثبیت شده یک مرکز فرهنگی محافظه کار را به چالش بکشد.

منبع تصویر، Getty Images
ماریا آبراموویچ این روزها یکی از نامهای بسیار معروف دنیای هنر محسوب میشود
این روزها دیگر نمایش بدن کاملاً برهنه یک تابوی دست نیافتنی نیست و آبراموویچ به عنوان یکی از فمینیستهای اصیل و طراز اول دهه هفتاد- که از اساس با فمینیستهای امروز و خواستههایشان در تعارض قرار دارد و به همین دلیل مایل نیست «هنرمند فمینیست» خطاب شود- مرزهای جذابی را میگشاید که در آن بدن برهنه نه برای چشمچرانی، بلکه برای درک معنا و مفهوم زندگی به کار هنرمند میآید، بدنی که سرانجام – خواه ناخواه- برهنه در تابوت قرار خواهد گرفت و آبراموویچ این در تابوت قرار گرفتن را در یکی از آثارش با بدن برهنه خود در کنار یک اسکلت به نمایش گذاشته بود.
اینجا اما در این نمایشگاه دیدنی، مروری کامل بر آثار شناخته شده مارینا آبراموویچ فراهم شده است. هر چند نمایشگاه با حضور او افتتاح شد، اما طبیعتاً خود هنرمند در اجراهای مختلف هر روزه غایب است و با ویدئوها و چیدمانهای گوناگون، با بازسازی همه آثار شناخته شده این هنرمند روبرو هستیم.
نمایشگاه با ویدئوی اثر معروفی افتتاح میشود که در آن بازدیدکنندگان موزه هنرهای مدرن نیویورک، تک به تک روبروی هنرمند مینشینند و بدون حرف زدن به او نگاه میکنند.
این اجرا که ۷۳۶ ساعت و نیم به طول انجامید، با حضور اولای، هنرمند و شریک زندگی قبلی آبراموویچ، به اوج رسید، جایی که دو هنرمند رو در روی هم نشستند و آبراموویچ گریست و برخلاف قرار قبلی نمایشگاه مبنی بر عدم تماس با مخاطب، دست معشوق سابقش را گرفت.
منبع تصویر، DAVID PARRY/ ROYAL ACADEMY OF ARTS
«برهنه با اسکلت» از جمله آثار نمایشگاه جدید است
جدا شدن این دو هنرمند هم خود در راستای هنر مدرن و ایمان به تعریف مارسل دوشان، به یک پرفورمانس طراز اول بدل شد که در آن این زوج هر کدام از دو سوی بزرگترین دیوار جهان یعنی دیوار چین به راه افتادند تا به یکدیگر برسند و با هم خداحافظی کنند. ویدئویی از این پیاده روی طولانی نود روزه در دو بخش کنار هم در این نمایشگاه به نمایش گذاشته شده که در هر بخش، حال و احوال یکی از این دو نفر در این پیاده روی نمایش داده میشود.
اتاق دوم نمایشگاه میز معروف شکنجه او را بازسازی میکند با عکسهایی از آن اجرای جنجالی که هنرمند خودش را در آن در واقع آگاهانه به قتلگاه میفرستد تا به مفهوم روابط انسانی برسد و مفهوم خشونت و مرزهای آن را بکاود و نقش عنصری به نام بدن را با مخاطبش قسمت کند (این اجرا ابتدا با آرامش توأم بود اما جلوتر تماشاگران لباسهای او را کندند و کسی اسلحه پر را بیخ گوش او گذاشت. پس از پایان این اجرای شش ساعته، تماشاگران گریختند).
رابطه عاشقانه، شکست و از دست رفتن احساسات، مفهوم دیگری است که آبراموویچ با آن کار میکند. در یکی از ویدئوها، صورت او و اولای را میبینیم که با تمام قدرت بر روی هم فریاد میکشند، برای مدت زمانی بسیار طولانی.
آبراموویچ با رومانتیسیسم رایج نسبتی ندارد و هر چه هست تنها به کنکاشی درباره مفهوم رابطه و چگونگی از بین رفتن آن و نسبتش با خشونت میرسد. اگر رومانتیسم معنایی برای هنرمند داشته باشد، آن معنا را هم با رنج میآمیزد، مثلاً جایی که هنرمند نود روز پیادهروی سخت را برمیگزیند تا پایان تلخ یک رابطه طولانی را به خودش اعلام کند.

منبع تصویر، EPA
خود ماریا آبروویچ هم هفته گذشته در نمایشگاه بدین شکل حاضر شد
آبراموویچ از دهه ۹۰ بیشتر به طبیعت میپردازد و به کنکاشی درباره رابطه انسان و طبیعت و انرژی اطرافش میرسد که گاه موفق است و گاه در حد ایدههای پرداخت نشده باقی میماند و به موفقیت آثار تکان دهندهتر دهه هفتادش نیست.
او ۱۰ سال پیش در گالری سرپنتاین لندن اجرایی داشت که ۵۱۲ ساعت طول کشید؛ جایی که از صبح تا عصر، مخاطبانی که در صف ایستاده بودند وارد گالری میشدند و هیچ کس نمیدانست که در رابطه بدون حرف آنها با هنرمند- که از نگاه به هم تا نگاه به دیوار میرسید- چه اتفاقی خواهد افتاد.
یک بار از او پرسیدم از مخاطباش در اجرا چه انتظاری دارد؟ جواب داد: «هیچ انتظاری ندارم. اما اگر ۱۰۰ درصد خودت را به اجرا ندهی، پاسخی نخواهی گرفت. هنر اجرا ترکیبی است از ساختار فیزیکی و ذهنی که هنرمند در یک زمان و مکان ویژه با مردم و انرژیای که وجود دارد خلق میکند. همه چیز به همان لحظه بستگی دارد. اگر زلزله هم بیاید، بخشی از کار است.»