مساله حجاب اسلامی از صدر اسلام تا به امروز
- نویسنده, سارا افضلی
- شغل, روزنامهنگار
مجموعه «ناظران میگویند» بیانگر نظر نویسندگان آن است. بیبیسی فارسی میکوشد در این مجموعه، با انعکاس دیدگاهها و افکار طیفهای گوناگون، چشمانداز متنوع و متوازنی از موضوعات مختلف ارائه دهد. انتشار این آرا و نقطهنظرها، به معنای تایید بیبیسی نیست.
در ابتدای ظهور دین اسلام، پوشش بدن زنان مسلمان مطرح نشده و دغدغده نبوده. به این معنی که زمانی برای اولین بار به این مسأله پرداخته میشود که ۱۸ سال از بعثت گذشته. سال پنجم هجری آیهای خطاب به محمد، پیامبر اسلام. و سه سال بعد هم، در سال هشت هجری آیهای دیگر خوانده میشود که این بار مخاطبش خود زنانند.
با استناد به این دو آیه قرآن، فقهای اسلامی بر لزوم پوشش زن در برابر نامحرم، اتفاق نظر دارند اما تصاویری که هر دو آیه ارائه می دهند آنقدر مبهم و ناواضح اند که سبب شده برداشتهای متفاوت شکل بگیرند و درباره حدود آن همواره اختلاف وجود داشته باشد. در نتیجه بعد از گذر قرنها، تا این لحظه هنوز فقها بر جزئیات آن به وفاق نرسیدهاند.
اختلاف نظر تا آنجا هست که مثلاً علامه طباطبایی نه تنها پوشاندن تمام بدن که حتی صورت و وجه را هم واجب میداند اما در مقابل نظر احمد قابل این است که؛ بالکل پوشش موی و سر و گردن واجب شرعی نیست.
نکته مهمی که در این مقوله باید اشاره کرد این است که؛ در احادیث و سنت پیامبر اسلام، علی، امام اول شیعیان و فاطمه، دختر محمد هیچ اشاره مستقیمی به آن نشده. هرچه هم که باقی مانده از احادیث جعلی هستند.
در احکام اصلی حجاب هم هیچ حکمی به پیامبر اسلام و یا امام اول شیعیان نسبت داده نشده است.
نقطه شروع گفتمان حجاب
از قرن دوم هجری به این سو که کمکم زمزمههای مسأله حجاب در اسلام شنیده میشود، فقهای اسلام به دو آیه متوسل شدند تا بتوانند روزی قانون و حکمی واجب برای نوع پوشش زنان مسلمان وضع کنند. البته با ذکر این نکته که بحث حجاب هیچگاه در کتابهای فقهی متقدمین به شکل جداگانه نیامده است. بحث فقهی مربوط به حجاب، در برخی از ابواب خاص مانند «ستر در صلاة و نکاح» مطرح شده و هیچ باب جداگانهای به آن اختصاص داده نشده. در تعاریف فقهی و گفتار گذشته، از واژه «سَتر» استفاده میشده و نمیشود دقیق عنوان کرد که اصطلاح «حجاب» برای اولین بار چه زمانی و توسط چه کسانی جای کلمه ستر را گرفته. همینطور دلیل این تغییر اصطلاح هم مشخص نیست.
به گفته مرتضی مطهری، از روحانیون ایرانی، حجاب یک اصطلاح جدید در این مقوله است.
آقای مطهری در سلسله سخنرانیها، بحثها و درسهایی که در انجمن اسلامی پزشکان و در سالهای دهه چهل خورشیدی داشته و پس از استخراجشان از ضبط صوت به صورت كتابی تحت عنوان مسئله حجاب درآمده، میگوید:
«کلمه حجاب هم به معنى پوشیدن است و هم به معنى پرده و حاجب. بیشتر استعمالش به معنى پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش میدهد که پرده وسیله پوشش است و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوشش حجاب نیست؛ آن پوشش حجاب نامیده مى شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد… استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتا جدید است. در قدیم و مخصوصا در اصطلاح فقها کلمه «ستر» که به معنی پوشش است، به کار رفته.»
کلمه حجاب هفت بار در قرآن آمده: در سورههای اعراف، اسراء، مریم، ص، احزاب، فصلت و شوری. که بیشتر مفهوم پنهان کردن و مانع شدن دارد.
به طور مثال در داستان سلیمان نبی سوره ص, آیه ۳۲ آمده:
حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ: خورشید در حجاب رفت. که استعارهای است از غروب. چون آفتاب در افق از دید پنهان شده.
اما در آیه ۵۳ سوره احزاب بود کلمه حجاب به معنای پرده عنوان شده که بعدها فقهای اسلامی آن را آیه حجاب نامیدند و عنوان کردند: شأن نزولش برای حفظ حرمت پیامبر اسلام و احترام به همسرانش و رعایت عفاف بوده است.
و إِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ.
وقتی چیزی از آنها (زنان) خواستید، از پشت پرده بخواهید.
اما آیاتی که فقهای مسلمان را بر آن داشت که به آیات لزوم رعایت پوشش زنان در برابر مرد نامحرم بشناسند این دو آیه هستند:
یا ایها النبى قل لأزواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهنّ من جلابیبهنّ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ:
اى پیغمبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوششهاى خود را بر خود فروتر گيرند. این براى آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند [به احتياط] نزدیکتر است. آیه ۵۹ سوره احزاب
و لایبدین زینتهنّ إلاّ ما ظهر منها و لیضربن بخمرهنّ على جیوبهنّ:
و آشکار میکنند زینت خود را جز آنچه پدید است از آن، و خمارهای خود را بر گریبانهای خویش. بیفکنید. آیه ۳۱ سوره نور
در این دو آیه دو کلمات خمر (جمع خِمار) و جلابیب (جمع جلباب) به کار رفتهاند که تفسیرهای متفاوتی از آنها وجود دارند. شکل خمار را از نقل مستندی که از عایشه، همسر پیامبر اسلام آمده و به عنوان قدیمیترین گفتار ذکر شده در این باب است را میتوان به وضوح دید. تعبیر شاعرانه عایشه این است: « زنان انصار پس از نزول آيه، پارچهای را دور سرشان پيچاندند انگار كلاغ روی سرشان قرار دارد.»
به این تعبیر، خمار همان دستار است. مثل «کلاغ» : پارچه سیاهی که پیچیده میشود دور سر و امتدادش بر گریبان میافتد.
در تعریف جلباب اما آنقدر تفاسیر متفاوت آمده که هم میشود به چالش کشیدش و هم نمیشود تصویری دقیق از آن ارائه داد.
امیرحسین ترکاشوند، پژوهشگر قرآن و متون دینی، در کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» که به نقد فقهی حجاب اسلامی میپردازد، بعد از شرح مفصل و طولانی تفسیرهای متفاوت از مفسرین مختلف، به این نتیجه میرسد که: « با اين حساب معلوم نيست كاركرد جلباب، پوشاندنِ چه قسمتی از پيكر است: “موی سر”، “سر و پیشانی”، “سر و صورت”، “سینه، گردن و بازو”، “نیمه بالای بدن”، “همه پیکر”، “اندام…اما به نظر ميرسد اين واژه اشاره به هيچ لباس مشخصی نداشته باشد بلكه معنايش “پوشاک” به طور کلی ست… »
رجوع مدام به این دو آیه و تفسیر این اصطلاحات و ارجاع به کتب لغت در طول قرنها، راهگشا نبوده و در تمام این سالهای مدید مورد مناقشه بوده است.
بسیاری از علمای دین، من جمله سید ممتاز علی دیوبندی، یک عالم مسلمان سنی هند و از مدافعان حقوق زنان در اواخر قرن نوزدهم، معتقدند که اصل و تأکید قرآن بر عفاف و حیا بوده است.
مدلول و دلیل، علت و معلول
دلیل بیان پوشش برای زنان در قرآن، مسأله برهنگی و نیمه برهنگی بین مردان و حتی زنان است که پدیدهای رایج در حجاز آن زمان بوده. پارچه در آن زمان کالای فاخر محسوب میشده و با توجه به فقر به مردم این اجازه را نمیداد که بتوانند لباس زیادی برای خود داشته باشند. درنتیجه ناچار به استفاده حداقلی آن بودند و از تکه پارچهای برای پوشاندن بخش یا بخشهایی از بدن استفاده میکردند. معمولاً هم بدون دوخت، آن را بر روی بدن گره میزدند. و همچنین به خاطر گرمای هوا یا استفاده مدام و مکرر، همان تکههای کوچک و کوتاه هم نازک بودند که سبب میشد بیشتر اندامها قابل دید باشند.
یکی از نشانههای دیگر این پدیده این است که در بسیاری مواقع کعبه را برهنه طواف میکردند، چه مرد و چه زن. به این باور که باید بدون تنپوش آلوده به معصیت، معبود را عبادت کرد.
البته در سال نهم هجری، برهنه طواف کردن کعبه ممنوع شد.
ترکاشوند در همان کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» به شرح مفصل مقوله برهنگی و نیمه برهنگی اعراب آن زمان میپردازد:
«برهنگی مستمرّ بسياری از اندام، پديدهای كاملاً رايج در سطح اجتماع بود. از آن گذشته بخش ديگری از اندام كه معمولاً پوشيده بود نيز گهگاه نمايان ميشد. بطوری كه حتی عزم جدی در پوشاندن عورة از سوی زنان و به ويژه مردان وجود نداشت! قبح برهنگی در نزد آنان شكسته بود و به عبارت دقيقتر، قبحی وجود نداشت كه بخواهد شكسته شود. ايشان برای پوشاندن اندام از يكی دو قطعه پارچه نادوخته (كه به إزار [لُنگ] و رداء [رودوشی] مشهورند) استفاده ميكردند در واقع ستر اندام به وسيله پارچه صورت ميگرفت و نه لباس! پس، هم تعداد جامهای كه مورد استفاده قرار میدادند كم بود و هم علاوه بر آن نادوخته بود.»
« برهنه بيرون رفتن از خانه، تا قرن دوم هجری نيز وجود داشته، و اين از پرسشهايی كه از امامان میكردهاند قابل برداشت است. مثلاً از امام صادق درباره تكليف كسی كه عريان خارج شود و در وسط راه وقت نماز فرا رسد، پرسيده شده…»
برای نمونه، ترکاشوند در بخش پایانی کتاب، با عنوان «حجاب فاطمه»، مفصل و با ذکر نقل قولهای زیاد و بررسی کلمات، به شرح نوع پوشش دختر پیامبر اسلام میپردازد، با این شروع که: « مشهورترين كلامی كه درباره حجاب زهرا در ذهن عام و خاص نقش بسته، اين است كه وی خود را حتّی از فرد نابينايی در پرده كرد و در توجيه عملش گفت: اگر او مرا نمیبيند من كه او را میبينم. يكی ديگر از سخنان نسبتاً مشهور درباره او اين است كه وی معتقد بود بهترين زن كسی است كه مردان را نبيند و مردان نيز نتوانند وی را ببينند. اين تصويری است كه از فاطمه، به عنوان الگوی زنان مسلمان، در ذهنمان حک شده است! اما در پاسخ بايد گفت نه تنها دو حديث فوق، مردود و جعلی اند بلكه در مقابلِ آن رواياتی در مورد حضرت وجود دارد كه گويای پوششی به مراتب كمتر از زنان مؤمن كنونی است.»
منبع تصویر، Getty Images
تکامل پوشش اعراب مسلمان در تعامل با ملل دیگر
در طول تاریخ پوشش تن و پرهیز از برهنگی، نشانهای از تمدن و یک امر فرهنگی و اخلاقی بوده است.
در آیین زردشت، یهود و مسیحیت توصیه به پوشش زنان با تفاوتهایى وجود دارد. تعدادی از محققین و مورخین معتقدند پوششی که بعدها تحت عنوان اسلامى خوانده شده، نتیجه تعامل فرهنگى اعراب با ایرانیان و رومیان است، که مطهری در کتاب مسئله حجاب به سه مورخ ارجاع داده است: ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن، کتاب سه سال در ایران از کنت گوبینو و جواهر لعل نهرو در کتاب نگاهی به تاریخ جهان.
نقش برجستههای سنگی، موزاییک و طرح بشقابهایی که از دوره ساسانی به جا مانده نشان میدهند؛ نوع و شکل پوشاک در آن دوران، پیراهن بلند (در بیشتر مواقع آستیندار، گشاد، چیندار) شلوار و گاهی سربند پارچهای بوده.
در وبسایت دانشنامه ایرانیکا، مقالهای از بیژن غیبی هست با این مضمون:
«در متون پهلوی، “چادر” حداقل در دو جا ذکر شده: در کتاب “روایت اِمید اَشَوَهیشتان” متن حقوقی زردشتی قرن چهارم هجری/دهم میلادی (تدوین و ترجمه نزهت صفای اصفهانی)، چادر همراه با سربند آمده. و “واشماگ” به عنوان سرپوش زنانه که زنان زرتشتی میپوشند. و نیز در صحنهای از «مدائن یویشت فریان» متن پهلوی قرن ششم (؟)؛ هوفریا، خواهر یویشت یک زردشتی تورانی، و همسر آخت که از مخالفان آیین زرتشتی جدید بود را توصیف میکند که چادر به سر دارد.»