نکات فنی مهم جام جهانی ۲۰۲۲؛ از ضرورت شماره ۹ کلاسیک تا جادوی فوتبال خیابانی
- نویسنده, بهروز شریف
- شغل, خبرنگار
جام جهانی ۲۰۲۲ با قهرمانی آرژانتین به پایان رسید اما مثل تمام دورههای پیشین این مسابقات، الگوهای فنی ویژهای در آن پدیدار شد.
تا پیش از شروع مرحله یکچهارم نهایی این دوره، به نظر میرسید که این بار وقتی به نیمهنهایی برسیم، خبری از تیمهای کوچک و متوسط یا شگفتیساز نخواهد بود. به خصوص که در جمع هشت تیم نهایی تورنمنت، شش تیم بزرگ که از قبل هم مدعی قهرمانی محسوب میشدند، حضور داشتند و از میان تیمهای حاضر در آن مرحله فقط مراکش و کرواسی بودند که تجربه قهرمانی جام جهانی را نداشتند.
در اوج ناباوری اما برزیل با نمایشی ضعیف مقابل کرواسی کارش به ضربات پنالتی کشیده شد، باخت و به نیمهنهایی نرسید.
در بازی پرتغال با مراکش هم تیمی که در یک مرحله قبل ۶ گل به سوییس زده بود، مقابل حریف آفریقایی غافلگیر شد و با آمدن رونالدو به زمین هم نتوانست گل خورده از مراکش را جبران کند و شکست خورد.
به این ترتیب در نیمهنهایی دو تیم غافلگیرکننده حضور داشتند؛ مراکش و کرواسی. شاید استفاده از عنوان غافلگیرکننده برای کرواسی که دوره قبلی به فینال رسیده بود، جای توضیح داشته باشد؛ کرواسی ۴ سال قبل یک مهاجم کلاس جهانی به نام ماریو مانزوکیچ در ترکیب خود داشت، اما این بار در خط حمله با مشکل جدی مواجه بود؛ تا جایی که زلاتکو دالیچ، سرمربی کرواسی در جریان تورنمنت بارها در ترکیب اصلی خود، مهاجمش را بازی به بازی تغییر داد.
در چنین شرایطی پیشبینی اینکه کرواسی بتواند تا نیمهنهایی پیش برود، کار دشواری بود. به خصوص پس از تماشای نمایش این تیم مقابل بلژیک در بازی سوم مرحله گروهی و البته مشکلات ویژهای که کرواسی در یک هشتم نهایی مقابل ژاپن داشت.
اما نگاهی به مرور سه نکته فنی برجسته جام جهانی ۲۰۲۲:
ضعیف شدن الگوی تیکیتاکا
اسپانیا با هدایت لوئیس انریکه مارتینز عملکرد موفقی در جام جهانی قطر نداشت
پیش از هر چیز باید به آنچه فابیو کاپلو هم در جریان تورنمنت چند بار اشاره کرد، بپردازیم: این که دیگر مالکیت توپ، صرفا برای داشتن توپ بیاهمیت شده است. به تعبیر کاپلو «این که توپ را در مالکیت خودتان حفظ کنید و اسمش را تیکیتاکا یا هر چیز دیگر بگذارید اما ضربه به چارچوب نزنید، هیچ نکته مثبی در خود ندارد. دیگر با این سبک بازی نمیتوان موفق شد.»
اشاره کاپلو به روشنی متوجه سبک بازی اسپانیاست که در جریان ۱۲۰ دقیقه بازی مقابل مراکش، فقط یک شوت در چارچوب زد درحالی که ۷۷ درصد مالکیت توپ داشت.
سرمربی نامدار ایتالیایی در تحلیل چند روز قبل خود به یک ویژگی دیگر در سبک بازی اسپانیایی هم انتقاد کرد: «در این دوره مشخص شد که بازی بدون مهاجم کلاسیک و بدون شماره ۹ بیفایده است. حالا همه فهمیدهاند که باید از مهاجم تخصصی برای بردن تورنمنتهای بزرگ استفاده کرد.»
کاپلو در این بخش رویکرد فنی سرمربیان اسپانیا و آلمان را زیر سوال برده و عملا از رویکرد مراکش و اثرگذاری یوسف نصیری، مهاجم مرکزی این تیم ستایش کرده است. لوییس انریکه مارتینز و هانزی فلیک در این دوره سعی داشتند بدون مهاجم مرکزی کلاسیک، قفل بازی در فاز حمله را باز کنند.
آلمان در بازی با اسپانیا و کاستاریکا با توماس مولر در مرکز خط حمله بازی را شروع کرد و در اواسط نیمه دوم مهاجم کلاسیک به عنوان بازیکن تعویضی وارد زمین شد.
اسپانیا هم بازی با مراکش را با مارکو آسنسیو هافبک تیم رئال مادرید در پست مهاجم شروع کرد. درواقع یک هافبک هجومی در مرکز خط حمله قرار گرفته بود و در دقیقه ۶۳ انریکه وقتی متوجه شد که نمیتواند با این رویکرد، مقابل مراکش تولید موقعیت کند، آلوارو موراتا، مهاجم مرکزی کلاسیک اتلتیکو مادرید را به جای آسنسیو به میدان فرستاد.
به نظر میرسد پیشرفت تیمهای متوسط و قوی از جمله مراکش در بازی در شکل «بلاک» (تجمع توپگرا در نیمه خودی) کار تیمهایی مثل اسپانیا که تمایل به پاسکاری سریع در شکل ۰-۶-۴ و بازی بدون مهاجم کلاسیک دارند را دشوار کرده و در این میان کاپلو به عنوان یک مربی با تجارب متفاوت، اکنون به عنوان یک کارشناس برجسته فوتبال، باور دارد که دوره استفاده از هافبکهای تکنیکی در پست مهاجم مرکزی به پایان رسیده است.
هرچند استفاده از تعبیر «به پایان رسیدن یک رویکرد فنی» کمی اغراقآمیز است و تجربه نشان داده الگوهای فنی در دورههای متفاوت، با شکل استفاده نوین به زمین فوتبال برمیگردند، اما حرفهای کارشناسی در سطح کاپلو را هم باید جدی گرفت.
تیمهای بزرگ هم انعطاف فنی دارند
مراکش با هدایت ولید رکاکی اولین تیم آفریقایی شد که به نیمهنهایی جام جهانی رسیده است
در این دوره، سه تیم از چهار تیمی که به نیمهنهایی رسیدند، از نظر رویکرد فنی بسیار منعطف بودند. کرواسی تیمی بود که در تمام طول تورنمنت به ندرت تغییر سیستم و تغییر فلسفه بازی، در نمایش آنها دیده شد.
کرواسی با سیستم ۳-۳-۴ بازی میکرد و میکوشید مالکیت توپ داشته باشد، هرچند در برخی موقعیتهای بازیهای بزرگ موفق به ارائه فلسفه فوتبال خود، تحت فشار حریف نمیشد.
در مورد مراکش، فرانسه و آرژانتین اما موضوع متفاوت بود. این سه تیم متناسب با شرایط بازی، فلسفه فوتبال خود را هم تغییر میدادند.
مراکش در بازی با اسپانیا و پرتغال با کمتر از ۳۰ درصد مالکیت توپ و اجرای دفاع تجمعی در نیمه خودی و ضدحمله، بیشتر بدون توپ بازی کرد، تا با توپ.
اما همین تیم در نیمه نهایی و ردهبندی نشان داد که در بازی مالکانه هم چقدر مهارت دارد. مراکش مقابل فرانسه بیش از ۶۰ درصد مالکیت توپ داشت و در اجرای فوتبال مبتنی بر حفظ توپ، کلاس فنی بالایی از خود نشان داد.
درواقع مراکش برای هر دو شکل اصلی بازی کاملا آمادگی تاکتیکی و فنی داشت. فرانسه تیمی بود که اغلب مهرههای آن گرایش ذاتا هجومی داشتند و در بازیهای گروهی فوتبال مالکانه و هجومی بازی میکرد اما در سه بازی پایانی خود مقابل انگلیس و مراکش و آرژانتین اساس کارش بازی دفاع-ضدحمله بود.
آرژانتین نمونه کاملتری از انعطاف فنی در این تورنمنت است؛ تیمی که در جریان ۷ بازی خود، با ۳ سیستم متفاوت بازیها را شروع میکرد.
آرژانتین در مرحله گروهی با ۴ مدافع بازی میکرد و البته سیستم بازی این تیم گاهی ۳-۳-۴ بود و گاهی ۲-۴-۴.
در بازی با هلند برای مهار مثلث هجومی حریف و البته بالا بردن میانگین قدی مقابل این حریف که در ضربات ایستگاهی مهارت ویژه داشت، سیستم تیم اسکالونی ۲-۵-۳ بود.
در بازی با کرواسی، سرمربی از سیستم ۲-۴-۴ استفاده کرد، اما در این سیستم خبری از هافبکهای کناری کلاسیک با سرعت بالا نبود، بلکه ۴ هافبک میانی به طور متمرکز در خط میانی بازی میکردند.
مقابل فرانسه اسکالونی بازی را با سیستم ۳-۳-۴ شروع کرد و دیماریا که جلوی کرواسی نیمکتنشین بود، این بار برگ برنده اسکالونی در فینال تورنمنت بود.
در بازی آرژانتین مقابل کرواسی تا حدود دقیقه ۳۰ که پنالتی برای آرژانتین گرفته شد، اسکالونی تیمش را بیشتر در فاز دفاع-ضدحمله نگه داشته بود تا روی انتقال سریع پس از لو رفتن توپ از سوی کرواسی، به این تیم ضربه بزند؛ برنامهای که به خوبی پیش رفت.
در دیدار نهایی اما آرژانتین به کلی متفاوت از نیمه اول بازی با کرواسی، مسابقه را شروع کرد. در فینال با آگاهی از این که فرانسه در فاز دفاع چقدر آسیبپذیر است، هجومیترین شکل بازی آرژانتین از ابتدای مراحل حذفی را دیدیم.
قهرمان این دوره، تیمی است که چه از نظر فرمی و چه از نظر محتوای و نقشه کلی بازی، تیمی بسیار منعطف بود.
اکنون آن قدر بعد تاکتیکی در بازیهای بزرگ برجسته و مهم شده که تیمی مثل آرژانتین ۲۰۲۲ هم با داشتن این همه ستاره بزرگ حتی روی نیمکت ذخیرهها، برای بازیهای مختلف براساس توانایی و ضعفهای حریف، نقشه بازی، آرایش کلی و رویکرد فنی کلی قابل تغییر دارد.
دریبل زدن همچنان سرنوشتساز است
فوتبال در دو دهه اخیر تغییرات شگرفی را تجربه کرده؛ تغییرات فنی و تاکتیکی داخل زمین و البته تغییراتی متاثر از پیشرفتهای تکنولوژیک در حوزه ثبت آمار عملکرد بازیکنان و تحلیل این آمار.
اما هنوز در جوهره فوتبال برخی متغیرها مثل چندین دهه گذشته سرنوشتساز است؛ مهمترین آنها هنر انفرادی در دریبل زدن حریف است.
روی همین بازی فینال تمرکز کنیم. کیلیان امباپه تا دقیقه ۸۰ که پنالتی زد و گل اول فرانسه ثبت شد، تقریبا در بازی دیده نمیشد، اما وقتی موتور هجومی فرانسه راه افتاد، دریبلهای امباپه و عبور او از بازیکن مستقیم حریف در نبرد یک مقابل یک، گره بازی را برای فرانسه باز میکرد.
در سوی دیگر هم مهارت آنخل دیماریا و لیونل مسی در دریبل کردن یار مستقیم، قفل دفاع فرانسه را برای آرژانتین باز میکرد.
صحنه پنالتی روی دیماریا نمونه برجسته این موضوع است. به این ترتیب فوتبال در حوزههای مختلف، از مسائل تاکتیکی تا علوم در پیوند با ورزش پیشرفت میکند اما همزمان برای موفق شدن به بازیکنانی نیاز دارید که اصطلاحا «فوتبال خیابانی» را در شرایط پیچیده و پرفشار بازی میکنند؛ بازیکنانی مثل مسی، حکیم زیاش، امباپه، عثمان دمبله و فیل فودن.
دربیل زدن همچنان از مهمترین، زیباترین و سرنوشتسازترین مهارتهای فوتبال است؛ کاری که هر کودکی در نخستین تجربه پا به توپ شدن، عاشق انجام آن است.