هفته هنر و فرهنگ؛ گردن شکستن، چشمهای زیبا، گاو در لندن، زندانیان در زندان، جسارت هماتوم
- نویسنده, مسعود بهنود
- شغل, روزنامهنگار
شاهکارهای هفته متعلق به تصمیم دولت و مجلس درباره ساعتهای کار است، که از ساعات اولیه روز کارمندان را سرگردان کرد تا زمانی که کمتر کارمند بانکها به موقع رسیدند؛ بماند که باز هم به دلیل فراوانی، فروش نفت تورم بیشتر و زندگی گرانتر و خوابیدن در پشت بامها رایجتر شده است. شاهکار دیگر تصمیم شهردارتهران است که در روز روشن تمام قانون را زیر پا گذاشت و اعلام داشت به باغهای شمال تهران اجازه ساختمانهای بلند و زیبا میدهد تا مستاجران کمتر زیر فشار باشند. شاهکار هفتهای کم نبود فرمان سردار مفخمی فرمانده نیروی انتظامی استان مازندران هم یادآوری کرد که بعد از سر و چشم مراقب گردن هم باید بود.
سرتیپ حسن مفخمی در حاشیه بازدید از ساحل بابلسر گفت: «در این شهرستانهای ما، کسی خواست ناهنجاری کند به حکم قانون گردنش را بشکنید، پاسخش هم با من.» صدا از بعضی برآمد که اگر در ساحل گردن میشکنید بگویید در زندانها چه میکنید با…
بعضی که طرفدار دولت هستند، از صحبتهای فرمانده انتظامی مازندران استقبال کردهاند. گروهی از آنها میگویند منظور از «گردن شکستن» معنی لغوی آن نیست و این حرف تنها کنایه به برخورد قاطع با قانونشکنان دارد.
در این میان چه بیم که سینمای هشتاد سال عمر کرده خیام خراب شد و کسی آخ نگفت، دو سه کتابفروشی تعطیل، چندین بازیگر سینما داوطلبانه چادر را وداع گفته و همچون وریا غفوری میدان را ترک کردند.
با این همه شعر و تئاتر و موسیقی و رمان و مقالات و نقاشی و مجسمهسازی، همه پر است از آوازی که داغ مهسایی در دل آنهاست.
خواستم بگویم
نیلوفر آقایی، مهبانو خشنودی، و ضحا موسوی با چشمان قشنگ
نیلوفر آقایی که در اعتراضات یک چشمش را از دست داده با انتشار عکسش به همراه مهبانو خشنودی و ضحا موسوی که آنها هم یک چشمشان را از دست دادهاند، پرسیده است: «یکم زیادی قشنگ نیستیم؟»
رحیمی فمیشی سروده است با عنوان «خواستم بگویم»:
معلوم است که زیادی قشنگید
اگر این همه قشنگ نبودید که بزدلان چشمهایتان را هدف نمیگرفتند
اگر این همه قشنگ نبودید که اینهمه بغض گلوی ما را نمیفشرد
اگر این همه ناز نبودید که دیوها بلای جانتان نمیشدند
چقدر لبخند زیبایتان دیوانه میکند بدسیرتان زشتخو را
و چقدر به ما امید میدهد پیروزی را
چه به ما میآموزد غرق نشدن در نفرت را
راستی کسی شنید در این همه سخنرانیها
یکی نهیب زده باشد؛
چرا چشمان زیبا را هدف میگیرید!؟
کینهتوزهای نازیبا
از هر چه زیبایی است
نفرت دارند و وحشت…
و ما هر آنچه دوست داریم
چقدر قشنگتر شدهاید دخترانم!
بیشتر بخندید تا باور کنیم
در میان لبخندهای شماست
تنها تظاهر به خنده میکند
بخندید زیبارویان ایران!
که ما با خندههای شما
با خندههای شما
در همه وجودمان.
زندانیان در زندان
منبع تصویر، Social Media
سعید مدنی و حسین رزاق
از داخل زندان مصطفی تاجزاده صدا برخاست که: «در ادامه احضار چهرههای سیاسی شرکتکننده در همایش “گفتگو برای نجات ایران” سعید مدنی و حسین رزاق نیز تفهیم اتهام شدند؛ یکماه و نیم پس از برگزاری این همایش آنلاین، برای اکثر حاضران نشست “گفتگو برای نجات ایران” که از داخل کشور در این همایش حاضر شدند پرونده قضایی تشکیل شده است.»
سعید مدنی، جامعهشناسی که در حال گذراندن حکم ۹ سال حبس خود در زندان اوین است، به شعبه یک بازپرسی دادسرای امنیت احضار شد. به آقای مدنی، اتّهام اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت را تفهیم و برای او قرار ۵۰۰ میلیون تومانی صادر کردهاند.
این درحالی است که مقاله قرائت شده از دکتر مدنی در این نشست، دعوت به خشونتپرهیزی میکند و بخشی از پژوهشی بود که پیش از این انتشار یافته بود و برگزارکنندگان «گفتگو برای نجات ایران» آن را برای ارائه در این نشست مناسب تشخیص داده بودند.
این مقاله ضمن بررسی زمینهها و علل وقوع اعتراضات، ماهیت و چشمانداز اعتراضات، سناریوهای پیشرو، دستاوردهای خیزش مهسا و آسیب شناسی اعتراضات، مقاومت مدنی خشونتپرهیز را یکی از اصول مهم برای نجات ایران دانستهاست.
طی روزهای گذشته، حسین رزاق دیگر فعال سیاسی حاضر در زندان اوین نیز به همین اتهام مورد بازجویی و بازپرسی قرارگرفته و اتهام اجتماع و تبانی به قصد فعالیت تبلیغی علیه نظام و اقدام علیه امنیت به او ابلاغ شدهاست. این در حالی است که پرونده پزشکی حسین رزاق هنوز در مراجع مربوط مفتوح و در مدت مرخصی نیز تحت نظر پزشکان معتمد دستگاه قضایی درگیر مسائل درمانی خود بودهاست.
«گاو» در لندن
منبع تصویر، B.Maghsoudlou
پوستر فیلم «ساختن گاو»
بسیارند فیلمهایی که در خاطر سینماروها باقی میمانند، اما نه که پنجاه سال بمانند. تازه یک منتقد فیلم فیلمی نو بسازد با عنوان «ساختن گاو». این فیلم در این هفته در دانشگاه سوآس لندن به نمایش درآمد؛ فیلمی ساخته بهمن مقصودلو درباره فیلم «گاو».
یکی از افتخارهای سینمای ایران، ساخته بلندآوازه داریوش مهرجویی است که بر اساس قصه دکتر غلامحسین ساعدی ساخته شد و با آن که بخشهایی از صحنهها در همان زمان فیلمبرداری تغییر یافت و دور ریخته شد، و دخالت (سانسور) به جایی رسید که نقل کردند در زمان کار از بالاترین مقامات خبر رسید که نمایش دهات فقیر کار درستی نیست. چنین بود که داریوش مهرجویی فارغالتحصیل فلسفه از دانشگاه لسآنجلس که به ایران آمده بود. فرمان دیگر این بود که لباس دهاتیها هم کهنه و ریخته نباشد. وقتی فیلم ساخته شد همه دانستند که دانشآموخته فلسفه چقدر داناست، و صحنههای ده را با ایجاد یک حوض در وسط روستا، هم ماله کشیدن به دیوارهای گلی، باز همان بود که باید. گاو اثری ماندگار شد، نه که دستگاههای آن زمان ساکت ماندند بلکه در وزارت فرهنگ و هنر باز هم اوامری صادر شد که حاصلش کاسته شدن از فیلم چندان شد که پاره فیلمها برای کارگردان و سازندهاش نماند. همین بود که دکتر غلامحسین ساعدی، برجستهترین قصهنویس زمانه، بیتاب شده بود که مبادا تغییر، قصه را از نفس انداخته باشد؛ بعد تا دو سه بار فیلم را ندید، احساس راحتی نکرد.
گاو را در زمان خود مردم خوب شناختند و دیدند و مراکز بزرگ سینمایی جهان قدرش دانستند و جوایز و نقدهای ارزنده نثار داریوش مهرجویی و غلامحسین ساعدی شد، و بازیگر نقش مش حسن (گاو) عزتالله انتظامی از میدان تئاتر به دنیای سینما و سریالهای ماندگار رسید و حقش همین بود.
«بیشتر فیلمهای مهرجویی، ناخواسته تیغ دردناک سانسور را پذیرفتهاند»، به نوشته یکی از منتقدان فیلم او احتمالا تنها فیلمسازی است «که هم پیش از انقلاب فیلمهایش توقیف شده، و هم پس از انقلاب».
داستان فیلم «ساختن گاو» ساخته مقصودلو نشان میدهد که اولین فیلم بلند مستند سینمایی «الموت» که آن را مهرجویی در سال ۱۳۵۵ ساخت، در مورد اسلام و تشیع و اسماعیلیان به سفارش تلویزیون ملی ایران، هرگز به نمایش درنیامد و گفته شد فیلم گم شدهاست.
فیلم «سنتوری» مهرجویی در سال ۱۳۸۵ ساخته شده است، به دستور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اجازه اکران عمومی نگرفت، در دولت دهم وارد شبکه خانگی شد.
پروانه نمایش فیلم آخر مهرجویی «لامینور» او هم به شکل رسمی از ترکیب اکران نوروز ۱۴۰۱ خارج شد و تلاشهای تهیهکننده و بیانیه صنفهای سینمایی برای نمایش عمومی آخرین ساخته مهرجویی بیاثر ماند.
فیلم مقصودلو از آن جهت جا داشت که ایرانیان مقیم لندن از آن استقبال کردند که با این فیلم، یک فیلم معتبر از تاریخ سینمای ایران ساخته است؛ بعد از گذشت ۵۵ سال کار مهرجویی و نقشی که بر فیلم فارسی داشته، این در جای خود اهمیتها دارد؛ به ویژه یادآوری دارد که بعد از انقلاب تجلیل آیتالله خمینی از فیلم گاو – گفته شده تنها فیلمی است که این روحانی دیده بود – ورق را به هم زد. همان کسان که سینما را به آتش کشیده بودند در انقلاب، ناگهان سینمایی شدند و چنین بود که مهرجویی که به خلق و خوی خود جایی در میان اسلامگرایان نداشت و به فرانسه رفته بود و خیال برگشت نداشت، چند سال بعد برگشت و اجارهنشینها، هامون، درخت گلابی، و دهها فیلم ساخت و ماند.
فیلم هماتوم، یک جسارت غمآفرین
بهناز جعفری و کارگردان هماتوم
هفته پیش وقتی روزنامه شرق خبر داد که علی رفتاری، دانشآموخته کارگردانی و فیلمساز جوانی است که در فیلم اخیرش با نام «هماتوم» به موضوع «رحم اجارهای» پرداخته است؛ ماجرایی که معتقد است اگرچه روز به روز دامنهاش در جامعه وسیعتر میشود اما به لحاظ حقوقی، جامعهشناختی و انسانی همچنان مغفول مانده است.
در ادامه این خبر مصاحبهای با علی رفتاری صورت گرفت که در جریان ساخت این فیلم با زنانی گفتگو داشته است که یا متقاضی بودند یا «مادر جایگزین»؛ قراردادی که دو سوی آن اغلب زنان هستند و چالشهای متعددی دارد:
«ماجرا از صحبت من با یک خانم دکتر زنان و زایمان که در یکی از بیمارستانهای بزرگ دولتی جزو کادر درمان است، شروع شد. به واسطه یک اتفاق من با ایشان آشنا شدم و راجع به «آییوآی» (IUI) – تلقیح داخل رحمی اسپرم – صحبت کردیم.»
«بعد از آن در مورد این موضوع مطالعاتی داشتم و متوجه شدم خیلی یپیچیدهتر از آن چیزی است که بازنمایی شده است و مردم در مورد آن میدانند. در واقع این اقدام به یکی از راههای کسب درآمد برخی از پزشکان زنان و زایمان تبدیل شده است و دو طرف قرارداد هم اغلب زنها هستند.»
داستان فیلم در مورد یک پدر است که به دلیل مشکل اقتصادی رحم دختر اولش که از همسرش جدا شده را اجاره میدهد.
به نوشته گزارشگری در فیلم، پزشکی هست که یکی از منابع درآمدش همین است و این پیشنهاد دامنه وسیعتری پیدا میکند. در واقع داستان مستندنمایی است و ترکیبی از دغدغهها در مورد مقوله باکرگی زن و اجاره رحم و چالشهای آن است. نکته جالب در این است که قانون در این حوزه ساکت است. به زبان دیگر جامعه به هماتوم مبتلا است اما قانونگذاری در این خصوص وجود ندارد.
بعد از این گفتگو که آدمی به صدا درمیآید که: «در فضایی که برای کوچکترین مسائل مربوط به زنان دستورالعمل شرعی و قانونی و آییننامهای وجود دارد، در حوزهای که پای کرامت انسان و حق زنان در میان است، قانونی نداریم؛ در این مورد نقطه تلاقی میان رویکرد حاکمیت و منفعت خانوادههایی که به دنبال فرزند هستند، اشکار میشود.»
گزارشگر شرق نوشته است: «حاکمیت تبلیغ فرزندآوری میکند و به دلایل بسیاری ناباروری رو به فزونی است. در شرایطی که قانونگذاران به چگونگی توزیع وسایل پیشگیری هم فکر میکنند، چارچوب ویژهای در مساله رحم اجارهای وجود ندارد تا از کرامت انسانی هر دو طرف ماجرا حراست کند. به نظر میرسد که سود در سکوت است.»
نمایش خوشدلان
نمایش خوشدلان، نمایشی شیرین و از نوع قصههای قدیمی
خوشدلان فیلمی شیرین است که سعید پورصمیمی بازیگر قدیمی سینما و تئاتر آن را نوشته است و حالا پریزاد سیف کارگردان آن را در سالن ایرانشهر نمایش میدهد.
از واکنش دو هفته اول نمایش پیداست که نمایش به دل تماشاگران نشسته است. بازیگران عبارتند از: سعید پورصمیمی، مسعود کرامتی، بهرام ابراهیمی، الهام پاوهنژاد، پریزاد سیف، رضا مولایی، بهروز پوربرجی، شاهین علایینژاد، علی پویا قاسمی، شهاب عباسیان، حامد مهدینژاد، رضا فیضبخش، مریم محبی.
در میان چندین بیننده نمایش، رزان سعید نظر داده است که:
دیشب بالاخره موفق به دیدن این نمایش شدم. سوژهای بکر از یک واقعه تاریخی دستمایه خلق نمایشی ایرانی شده است که اتفاقا در خود موضوعاتی کاملا مدرن و امروزی را به چالش میکشد. و کارگردان موشکافانه در شکل و قالب نمایش تخت حوضی و سیاهبازی به موضوعات روز میپردازد. طراحی صحنه و لباس و نور ساده که مختص نمایش تخت حوضی است و موسیقی زنده که به طرز هوشمندانهای به اندازه استفاده شده بود از ویژگیهای این نمایش است. نوازندهها علاوه بر نوازندگی، هر کدام در هر پرده شخصیتی را متناسب با مناسبات آن پرده بازی میکردند. بازی بازیگران روان و هنرمندانه بود. نمایش دو ساعته به هیچ وجه حوصله سر بر نبود.
اما در میان نظردهندگان در سایت تیوال شهرزاد حق نوشته است:
نمایش روایتگر قصه قدیمی ظلم صاحبان قدرت بر اصحاب هنر و ادبیات است. تا جایی که زیر فشار این قدرت هنرمند و شاعر به نوعی یاس فلسفی و پوچی میرسد. زمانهای که همه حتی غلام خرکچی (نقشی که سعید پورصمیمی در نهایت استادی به تصویر کشید) به این نتیجه میرسند که از حرف حساب بگذرند و در دنیای بیمعنایی و بیهویتی مسکن گزینند. بازیهای روان بازیگران به خصوص بازی خانم سیف و پاوهنژاد و آقای مولایی و ابراهیمی فوقالعاده بود. کارگردان به خوبی قصهای تلخ را در قالب نمایشی سنتی و طنز برای تماشاچی بازگو میکند.
نمایش مونودرام زنانه
منبع تصویر، Tara Hoshmandi
نمایش مونودرام زنانه
در عمارت ارغوان از شانزده خرداد نمایش «مونودرام زنانه» در اجرا است. نویسنده مهشید حسینیان و کارگردان میلاد سلیمانلو است.
بازیگران هم: آفاق زردشتی، بهناز حیدری، یگانه مرادی، پارمیدا مسیبی، مریم عضو امینیان، علی نیکیار، مهسا جمشیدی.
خلاصه بدیع است که نشان از حضور نویسندگان جوان میدهد و نقشهای نو. خلاصه این که داستان زندگی شش زن و یک پسر است، که جدا از هم اجرا میشوند و هر کدام به گوشههایی تلخ از زندگی زنان اشاره دارند.
الناز قادرپور از جمله اولین کسانی است که نمایش را دیده و نوشته است که:
بازی بازیگر اول (لحن و کارکترپردازی) کارکتر بلقیس رو دوست داشتم و میشد ارتباط گرفت با این؛ بقیه بازیها و کارکترها خام بودند، یا زیادهگویی داشتند و یا آنقدر به کارکترها پرداخته نشده بود، که دلیل حضور روی صحنه و جای گرفتن میان مابقی ماجراها را فهمید. اما نمایشنامه خوبی داشت و طراحی نور و صحنه ضعیف؛ موسیقی خامی داشت و حتی فید-اوت و فید-این نشده بود. گرچه در کل ارزش دیدن داشت.
در میان تماشاگران صاحب نظر مهسا منفرد نوشت:
از دیدن این نمایش لذت بردم، بازی ٢ بازیگر زن اول و بازیگر مرد را خیلی خیلی دوست داشتم، کاملا ارتباط برقرار کردم، در کل به این تیم خسته نباشید میگویم و پاینده باشید.
نمونهای از «اول هفته»
منبع تصویر، Hammihan
اول هفته
«اول هفته» نوترین روزنامه صبح تهران هممیهن، صفحه اولی شادتر از همیشه آورده است. ساعت شما زندگی ما، اشاره به گزارشی است درباره بلایی که مجلس و دولت بر سر کارمندان دولت و انبوهی از مردم آورده و چگونه فغان از مردم و طبقه میانه بلند شده است. تغییر ساعت شبانهروز به بدترین و ناهمگونترین نوع، فغان از همه بلند کرده است.
اما در پایان صفحه از جمله شادترین لحظههای مطبوعات در سالیان اخیر، بخشی از کنسرت علیرضا قربانی است که در همه جا استقبال وسیعی از آن شده است. به نوشته یک کارشناس موسیقی، بعد از آخرین کنسرت محمدرضا شجریان و چند کنسرت همایون شجریان که در نوع خود یگانه بود، هرگز در همه این سالها کنسرتی چنین برپا نشده است. روزنامه هممیهن با تیتر شادی شبانه، در نهایت از کمبود جمعهای شبانه و شاد نالیده است.
در بالای صفحه مقاله بسیار جدی نوشته عباس ملکی دیپلمات صاحب نام و معاون پیشین وزارت خارجه و استاد دانشگاههای ایران و هم آمریکا آمده که در آن بیتوجهی افکارعمومی را به مذاکرات گاه به گاه ایران با کشورهای دیگر، از جمله کشورهای تاکنون دشمن مطرح کرده و نوشته است رسانههای بیگانه میداندار سیاست خارجی ایران شدهاند.
در گوشه صفحه به عنوان سرمقاله با اشاره به کنگره یکی از احزاب اصلاحات و با اشاره به آخرین پیام محمد خاتمی از استقبال اصلاحطلبان از توافق، نوشته است گرچه پیداست که با سابقهای که با به هم زدن برجام و زیان زدن به کشور در یادها است، فرصتهای بسیار دیگری از دست رفته، طبیعی است که اصلاحطلبان و دیگران امید از وعدههای دولتمردان بریدهاند.
منبع تصویر، M.Saeeidpour
از مجموعه استیلا