«پس از یک هفته دگرگونی عمیق، پادشاهی ما دستی توانمند میجوید»
زنی بیرون کاخ باکینگهام برای ملکه الیزابت دوم سوگواری میکند
مارک ایستون، بی بی سی
در ایام گیج کنندهایی چون این روزها، بریتانیا به شکلی غریزی برای اطمینان خاطر به سراغ ملکهاش میرفت. اما این بار که مردم دشواریهای اقتصادی و فراز و نشیبهای قانونی و سیاسی دارند، حضور آرامشبخش ملکه را در کنارمان نداریم.
پادشاه و نخستوزیر جديد که هر دو فقط چند روز از تصدی مقام تازهشان گذشته، باید راهی برای هدايت سلطنتی آشفته در دورانی پرآشوب پيدا کنند.
کشور با مشکلاتی بسیار جدی روبرو است و بسیاری از خانواده ها، نگران افزايش هزینههای زندگی و دشواریهای زمستان پيش رو هستند.
ملکه الیزابت دوم، يک بار از مسئولیت خود برای پشتيبانی از «اصول مطمئن ثبات و استمرار برای تسهیل فرایند تغيير» سخن گفته بود. ولی آن اصول مشخص که زمانی مطمئن به نظر می رسید حالا دیگر وجود ندارد.
پرسشهایی درباره ارزشهایی که شالوده زمامداری ماست، درباره معنایی که دموکراسی و حاکميت قانون در بریتانيایی که خود را در رابطهای تازهای با جهانیان باید تطبیق دهد وجود دارد و اینکه در کشوری که نگران دشواری های زیاد در بحران هزینه زندگی است، رواداری و انصاف چگونه باید باشد؛ کشوری که در بعضی از نقاط آن هنوز عدهای متقاعد نشدهاند که در يک واحد سیاسی مشترک بمانند.
به این دلیل است که مرگ ملکه الیزابت دوم، لحظهای بسیار دشوار برای کشور، برای پسرش، شاه جدید، و برای نخستوزیرش، لیز تراس است.
می توان گفت که ملکه الیزابت را به هنگام مرگش به همان اندازه نیاز داریم که در زندگی طولانیاش. سنگ بنای ملت، قطعه استواری که تصویر کشور را حفظ میکرد، حالا نیست و نمیتوان به آسانی و به سرعت جايگزینی برایش یافت.
اثر او را در برنامههای به دقت طراحیشده روزهای آینده میتوان دید. او حتی پیش از مرگش جویای «تسهیل فرایند تغییر» بود تا اطمینان حاصل کند که پادشاهی بریتانیا در نبود او به سلامت از این مرحله هم گذر می کند.
در ظرف فقط دو روز، بریتانیا پادشاه و نخست وزیری جدید به خود دیده است
اما بعد از آن چه؟ این ردا حالا بر شانههای نسل بعدی قرار گرفته است. در کنار تاج و تخت، مسئولیت هم حالا در دستان شاه جدید است.
چارلز سوم در نخستین حضور عمومی اش در مقام پادشاه، دستور داد خودرویش بیرون دروازههای کاخ باکینگهام توقف کند، به تنهایی بیرون آمد و با مردم خوش و بش کرد. این پیامی آشکار بود.
به میان مردم رفتن خصلت ثانوی چارلز است ولی این بار می خواست نشان دهد که مردم با او در مقام پادشاهی هم راحت باشند.
او دست افراد زیادی را فشرد، با آنها گپ و لبخند زد. زنی دستش را بوسید و ديگری گونهاش را. چارلز معذب نشد. حتی یکی از مسئولان امنیتی مردم را تشويق کرد که این اتفاق را از دریچه تلفنهای همراهشان نبینند بلکه تلفنها را کنار بگذارند و «از لحظه لذت ببرند». به نظر میرسد پادشاه حالا که به حکومت رسیده، هیچ حايلی میان خود و مردم نمیخواهد وجود داشته باشد. پاسخ خودجوش مردم، سرود «خدا شاه را نگه دارد» بود.
این موضعی است بسیار متفاوت با مادرش که همیشه میخواست عواطف و احساسات خصوصیاش را از وظایف عمومیاش دور و جدا نگه دارد. در مقابل، به نظر میرسد چارلز پادشاهی است عاطفی که احساساتش را به راحتی بروزمیدهد. شاید از روزهای سخت سکوت خاندان سلطنتی در برابر مرگ شاهدخت دایانا در سال ۱۹۹۷ درس گرفته است.
اما مشکل فعلی چارلز این است که باید آن کاری را انجام بدهد که مادرش در انجامش بسیار توانا بود. اینکه به ملتی نگران در بحبوحه تغيیرات، اطمینان خاطر دهد. احترام او به کارهای مادرش در سخنرانیاش خطاب به ملت آشکار بود که به تعهد و ایثار تزلزلناپذير او «در میانه ایام تغییر و پیشرفت، ایام شادی و جشن، و ایام اندوه و فقدان» اشاره میکرد.
او می داند که چطور مادرش، نقش «آرامشدهنده» را بر عهده گرفته بود. در سال ۱۹۷۴، در سالی که کشور درگیر تورم سرسامآور، دو انتخابات سراسری و بمبگذاریهای ارتش آزادیبخش ایرلند بود، ملکه در پی التیام شکافها و تقویت مثبتاندیشی بود.
در آن سال ملکه خطاب به مردم گفت: «حرفهای زیادی درباره مشکلاتمان میشنويم، درباره شکافها و اختلافها و درباره تردیدها نسبت به آینده. پیام امروز من، پیام تشویق و امید است.»
در سال ۱۹۷۸، بریتانیا شاهد موج ديگری از خشونت و اختلاف بود، اما الیزابت دوم بار دیگر در تلاش برای بالا بردن روحیه مردم بود. او گفت: «اصلاً آسان نیست که شاد و آسوده باشیم در میان تمام چیزهایی که خلافش را ثابت می کند. ولی دست از تلاش کشیدن، یعنی چراغ امید برای آیندهای بهتر را خاموش کردن. حتی اگر مشکلات بسیار مهيب باشند، همیشه جا برای خوشبینی وجود دارد.»
ملکه مردم را تشويق میکرد که به ارزشهای جاودانهای که شالوده زندگی خود او بودند نگاه کنند، در برابر دشواریها استوار بمانند؛ از چیزهای جدید بدون پشت کردن به اصول گذشته استقبال کنند؛ و هر جا که ممکن است فروتنی و خوشحالی شان را نشان دهند.
شاید خوب باشد که درباره پیام او به مردم بریتانیا در پنجاه سال پیش تأمل کنیم که چطور باید با لحظات سخت مواجه شد: «حسن نیت بهتر از رنجش، رواداری بهتر از انتقام و شفقت بهتر از خشم است و فراتر از همه اینها نگران منافع دیگران در کنار منافع خودمان باشیم.»
ممکن است این جملات اکنون سطحی و حتی پیش پا افتاده به نظر برسند ولی با همانها، ملکه الیزابت مردم را تشويق به کاری کرد که خودش همیشه میکرد – آرام باشید و ادامه بدهید.
شاه چارلز باید شعار و راه خودش را پیدا کند ولی چالشهای پیش رویش مشابه و فوری است.
در آغاز همهگیری، در آوریل ۲۰۲۰، ملکه به ملت اطمینان خاطر داد