کمال تبریزی: نتیجه انسداد ابتذال است
کمال تبریزی میگوید: «نسل امروز نگاه دیگری به قشر روحانی دارد که با فضای فیلم «مارمولک» و طنز آن مماس نیست و چهبسا نتواند او را جذب کند یا بخنداند.»
اعتراضات پاییز گذشته که طولانیترین مخالفت با سیاستهای اجباری نظام اسلامی ایران در تاریخ ایران معاصر محسوب میشود حاوی یک پیام مهم بود: این که جامعه نیازمند شادمانی است. حالا در کشاکش رسیدن به اولین سالگرد مرگ مهسا (ژینا) امینی که در زمان بازداشت گشت ارشاد تهران کشته شد، باز هر سخنی به نمادها و نشانههای آن جنبش ختم میشود.
مثل واکنش امروز هانیه توسلی، بازیگر سینما به گفتوگوی دیروز کمال تبریزی، کارگردان سینما که در روزنامه هممیهن منتشر شد، مخصوصا آنجا که صحبت به فیلم جنجالبرانگیزش «مارمولک» و شرایط اجتماعی امروز جامعه کشیده میشود.
آقای تبریزی به رضا صائمی، خبرنگار فرهنگ روزنامه هممیهن گفته که « بهنظرم نسل امروز در جهانی سیر میکند که هیچگونه همزیستی با مدل فیلمسازی سنتی ما ندارد و تا زمانی که نتوانیم الگوهای این جهان جدید را در سینمای خود بازآفرینی کنیم، نمیتوانیم با ایننسل ارتباط برقرار کنیم.»
خبرنگار از او پرسیده «درواقع فیلمساز ما دیگر نمیتواند با همان سبک، زبان و مدلی که برای مخاطب دهههای۶۰ و۷۰ فیلم میساخت، برای مخاطبان دهههای ۸۰ و ۹۰ فیلم بسازد؛ مثلاً الان فیلم «مارمولک»، میتوانست پرمخاطب باشد؟»
و آقای تبریزی پاسخ داده که «اصلاً. فیلمی مثل «مارمولک»، برای جامعه امروز دیگر تاثیرگذاری قبل را ندارد. نسل امروز نگاه دیگری به قشر روحانی دارد که با فضای فیلم «مارمولک» و طنز آن مماس نیست و چهبسا نتواند او را جذب کند یا بخنداند.»
هانیه توسلی در پاسخ به آقای تبریزی نوشته معلوم است که نگاه به روحانیت عوض شده، روزگار دیگری است و سینمای ایران امروز خیلی خیلی عقبتر از جامعه و جوانان امروز است
خانم توسلی این بخش از حرفهای آقای تبریزی را به چالش کشیده و در صفحه اینستاگرامش از کارگردان مارمولک پرسیده «چقدر حرف شما درست است امروز، آقای تبریزی.»
او نوشته که مارمولک را خیلی دوست داشته، یک بازی ماندگار از پرویز پرستویی، یکی از بهترین فیلمهای آقای تبریزی و یکی از مهمترین کمدیهای سینمای ایران.
خانم توسلی در ادامه نوشته خود تاکید کرده که «معلوم است نگاه به روحانیت عوض شده، روزگار دیگریاست و سینمای ایران امروز خیلی خیلی عقبتر از جامعه و جوانان امروز است.»
به اعتقاد کمال تبریزی امروزه فیلمسازان و اساساً سینمای ایران، از جامعه عقب افتاده و توانایی روایتگری آن را ندارد. او گفته «فیلمساز ما اگر نتواند جهان جوان امروز را بشناسد، باید فاتحه رئالیسم در سینما را خواند.»
از همین رو هانیه توسلی نوشته که این نسل باهوش، سرکش و شجاع، خیلی جلوتر از سینماگران به سینما هستند. «سینما باید بتواند آزادانه دنبال این نسل بادپا بدود تا چند سال دیگر به گرد پایشان برسد. و البته همه چیز به این سه کلمه درخشان میرسد؛ زن، زندگی، آزادی.»
کمال تبریزی میگوید که نسل امروز نگاه دیگری به قشر روحانی دارد که با فضای فیلم مارمولک و طنز آن مماس نیست
انتقاد تند کمال تبریزی به سیاستگذاریها و مدیریت سینمایی
مارمولک فیلمی در ژانر کمدی-درام بود که پیمان قاسمخانی فیلمنامه آن را نوشته بود و در سال ۱۳۸۲ به نمایش درآمد. داستان این فیلم اقتباسی است از فیلمهای ما فرشته نیستیم (۱۹۸۹) و زائر (۱۹۲۳) به نویسندگی و کارگردانی چارلی چاپلین که با بومیسازی قصه فیلم، نگاهی متفاوت به مسئله روحانیت و جامعه داشت.
کمال تبریزی با یادآوری توقیف فیلم مارمولک به روزنامه هممیهن گفته که همانموقع هم خیلی برخوردهای تند صورت گرفت و جو وحشتناکی علیه فیلم ایجاد کردند.
«بهطوریکه منوچهر محمدی، تهیهکننده فیلم، چندبار از ترس، نصفشب به من زنگ زد و گفت، کمال میخواهند ما را اعدام کنند؟ درحالیکه همین فیلم ۲۰ سال بعد از تلویزیون پخش شد.»
فیلمی که نوروز پارسال و دو دهه پس از تولیدش در تلویزیون ایران پخش شد در همان هفته اول اکران و بهرغم استقبال فراوان سینماروها، به دستور یک قاضی در مشهد از نمایش بازماند و پس از سه هفته در همه سینماهای ایران از اکران بازماند.
آقای تبریزی میگوید: «جالب اینکه فیلمی مثل «مارمولک»، فارغ از اینکه ژانر کمدی داشت اما از حیث مضمون درباره مدارا و گفتوگو بود و از تکثر صداها و اندیشهها و تعامل بین آنها حرف میزد، اما آن را تحمل نکردند و از پرده پایین کشیدند.»
به گفته او اگر همان مدارا، تساهل و تسامحی که در فیلم مطرح میشود و اتفاقاً پشتوانه دینی هم دارد، در مدیریت سینمایی ایران وجود داشت، چهبسا سینمای ایران به وضعیت امروز نمیرسید.
آقای تبریزی همچنین گفته که برای تماشای «دستانداز» تازهترین فیلمش و گفتوگو با روزنامه هممیهن به سینمای آزادی رفته تا فیلم را ببیند اما متصدی سینما به او گفته که باید تعداد تماشاگران به ۸ نفر برسد تا بتوانند فیلم را اکران کنند.
او میگوید: «متاسفانه با رویکردی که در سیاستگذاریها و مدیریت سینمایی وجود داشته، اکنون بهجایی رسیدهایم که باید بگویم، از سینما تقریباً هیچچیز نمانده است. با این روشی که دوستان در پیش گرفتهاند، سینما آینده روشنی ندارد. وقتی سختگیری تشدید شود و انسداد در فیلمسازی بهوجود آید، حاصلش این است که سینمای ما بهسمت ابتذال پیش میرود؛ درواقع نتیجه انسداد، ابتذال است.»